۱۶۷ مطلب با موضوع «روزمرگی ها» ثبت شده است

مرحوم یه زمانی Nexus بوده!


در تلاشی برای آموختن پرواز به گوشی محترم و سرپیچی آن مرحوم ، اینک باز مانده آن!

دارم فکر میکنم چی بخرم دوباره ! ، باید یه گوشی اقتصادی باشه چون به هر حال باز ممکنه بخوام پروازش بدم ، زیاد دلم نسوزه ، اقتصادی که میگم منظورم به گوشی بین رنج قیمتی 500 تا 800 هست ! به نظر شما چی بخرم ؟


+ عکس با تکنولوژی 8 سال پیش نوکیا گرفته شده ، خوب بهتر از این نمیشه دیگه!

۹۵/۰۳/۳۱ ۱۸ نظر ۳
یک آشنا

گنجینه من

وقتی بعد از 7 سال همچین چیزی رو پیدا کنی ، جز این که ذوق مرگ بشی چه کار دیگه ای ازت بر می آد ؟

+ آه بلند و کش داری که با چی گوششون کنم :(




۹۵/۰۳/۲۸ ۱۷ نظر ۵
یک آشنا

سردرگم !!

این روزا ایده های زیادی برای نوشتن دارم ، مسائل اجتماعی ، مسائل کاری ، خبرای غافل گیر کننده و....

تحولات مربوط به ماه رمضان ، نیت ها و فلسفه ها و اشتباهات، از خبرای اعصاب خورد کن مثل پرداخت حق آرایش یا نظریه برخی در خصوص خشک سالی و.....

هیچکدام مهم نیست وقتی مطمئن نیستی هستی یا نه !!!

آیا این وجود من ، تنها یک خیال است ، یا واقعیت دارد ؟! ، آیا خواب می بینم که هستم یا واقعا هستم ؟

واقعا احساس مغز درد میکنم ، این شک دکارتی مرا خواهد کشت !!!!

۹۵/۰۳/۲۳ ۷ نظر ۵
یک آشنا

چه سکوت وهمناک !


این همه بازدید و فقط 5 دیدگاه O_o ( دقیقا اشاره به پست قبل )

ما همون آدمهایی هستیم که سکوت بره ای رو دوست داریم :|

۹۵/۰۳/۰۸ ۱۳ نظر ۳
یک آشنا

وقتی دو روز گوشی رو کنار بذاری

برای تمرکز بیشتر دو روز گوشی رو کنار گذاشته بودم ، دیروز وقتی رفتم سرش با همچین صحنه ای مواجه شدم o_O ، اینم یه جور بدبختیه

۹۵/۰۳/۰۴ ۹ نظر ۲
یک آشنا

زور مرگی

وقتی که رئیست خودت باشی ، هیچ رحم و ترحمی نداری !!

این روزها رئیسم خودم هستم و کارمند بدی بودم ، کار های تمام نشده ، پروژه های معلق ، و روز هایی که فقط 24 ساعت لعنتی هستند ، و بدنی که 6 ساعت در روز می خوابد و دوساعت تمام را صرف خوردن می کند ، و دستانی که بیش از 150 کلید در دقیقه را نمی توانند بفشارند ، و صفحه ها برنامه ای که در ذهنم ذخیره اند و باید تایپ شوند ، انگار تنها عضوی که می توانم به آن اعتماد داشته باشم ، مغزم است. او نیز این روزها فراموش کار شده ، یک روز ساعت ، یک روز گوشی همراه یک روز فنجان قهوه را در یخچال می گذارد. این روزها او نیز رو به انفجار است! البته شاید حق دارد وقتی که هم زمان باید به سه پروژه مجزا فکر کند ، وقتی که باید برای هر پروژه راه کاری اساسی پیدا کند.

تنها یک راه اساسی برای سینک کردن مغزم پیدا کرده ام ، موسیقی ، موسیقی با هدفون ، نمی دانم چه می شود ، ولی موسیقی که باشد که تمرکز بیشتری پیدا میکنم !

ولی مساله اساسی پیدا کردن موزیک خوب است آن هم با این سلیقه موسیقیایی مزخرفی که دارم.

چالش : دو موزیک مورد علاقه این روزهای خود را معرفی کنید.

+ احساس میکنم دو مانیتور کم است ، باید یک مانیتور دیگر تهیه کنم ، تعداد برنامه هایی که هم زمان با آنها کار دارم به بیش از 5 عدد رسیده !! (اسکرین شات )

+ عنوان نشعت شده از روزمرگی :))


دو موزیک این روز های من :

Dance In Fire

Ego

۹۵/۰۳/۰۳ ۱۷ نظر ۹
یک آشنا

چگونگی شوخی با بیان

یکم روشنگری :
این شوخی ثابت نمیکنه که سرویس بلاگ بیان ضعف امنیتی داشته باشه یا هر مشکل دیگه ای ، این فقط نگاه متفاوتی به امکانات است ، مثلا شما نمی تونید کاری کنید که چاقو نتونه کسی رو بکشه، به هر حال و در هر صورت یک چاقو قادر به بریدن و کشتن هست. مساله اصلی نوع نگاه و نحوه استفاده ما از امکانات است.

تشریح مساله:
وقتی بیان به شما لیستی از متن های کپی شده میده ، پس باید به نحوی این متن های کپی شده رو به سرور خودش ارسال کنه که بتونه این گزارش رو به شما ارائه کنه ، کاری که ما انجام میدیم ، دست کاری در داده های ارسالی برای سرور هست . البته تله های امنیتی برای جلوگیری ارسال هرزنامه توی سیستم بیان وجود داره ولی خوب ، اینجا خلاق تر عمل کردم و تله ها رو از کار انداختیم .

دانلود فیلم آموزشی :

لینک دانلود - به دلایلی فایل حذف شد :/

توجه : فایل به صورت فشرده و رمز دار هست. کلمه عبور فقط برای عده ای خاص ارسال خواهد شد.

اسکرین شات های ارسالی دوستان عزیز :








۹۵/۰۲/۲۴ ۱۳ نظر ۹
یک آشنا

شوخی با بیان


چند وقته که خیلی درگیر کارام هستم ، فرصت نشده یه کار جالب انجام بدم ، حدود 2 ساعت پیش وقتی که از کار خسته بودم ، به سرم زد سر به سر بیان بذارم ، برای همین سعی کردم از نحوه کار قسمت مالکیت معنوی سر در بیارم ، که فقط 10 دقیقه طول کشید :)

برای این که این شوخی جالب تر بشه یه اسکریپت پایتون نوشتم که به کمک تانل Tor (جهت ناشناس ماندن) همین متن رو برای چند تا از دوستان ارسال کردم .


+ از اونجایی که این شوخی پتانسیل استفاده تجاری داره (ارسال هرز نامه) اونو به صورت عمومی توضیح نمی دم !

+ نحوه کار فقط به دوستانی توضیح داده میشه که اسکرین شات بفرستن :)


اولین اسکرین شات ، مربوط به بیست و دوم فوریه

۹۵/۰۲/۲۱ ۲۹ نظر ۱۱
یک آشنا

Up In The Air


Up in The Air نام یک فیلم است با بازی خوب جورج کلونی ، اما قرار نیست که در مورد فیلم حرف بزنم یا ازش تعریف کنم یا نقدش کنم ، مهم نزدیکی داستان فیلم به اتفاقات این روز های من است.

رایان بینگهام (جورج کلونی) مردی است که به خاطر نوع شغلی که دارد مدام و به طور پیوسته در حال مسافرت با هواپیماست ، شغل او ابلاغ خبر اخراج شدن به کارمندان شرکت هایی است که مدیران آنها توانایی اخراج آنها را ندارد، در واقع شباهت اخراج افراد از کار ، موضوع دراماتیک این پست است. 

چند وقتی است که به عنوان مشاور تکنولوژیک، در چند شرکت خصوصی به صورت پاره وقت مشغول هستم ، با توجه به رکود شدید بازار کسب و کار و عدم حمایت صحیح از شرکت های دانش بنیان و خصوصی ، خیلی از این شرکت ها در حال ورشکستگی هستند و یا برای ادامه بقاء خود به ناچار دست به تعدیل نیرو می زنند.

شاید سخت ترین کار دنیا ، ناامید کردن افراد باشد ، این که یک نفر با هزار امید و آروز و برنامه ریزی سال جدید را شروع کرده ، مجبور باشید تمام این امید ها و آرزو ها را نقش بر آب کنید. سخت ترین کاری که تا به حال انجام داده ام این کار بوده است. هیچ غرض و خصومتی در کار نیست ، فقط برای حفظ حیات عده ای ، مجبورید عده ای را قربانی کنید. مخصوصا وقتی بخواهید این خبر را به افرادی بدهید که می دونید واقعا به این کار نیاز دارند.

با یه جمله ساده و نفرت انگیز تمام میشه "دیگر موقعیت شغلی شما در شرکت وجود ندارد".

و در مقابل نگاه ها ،اخم ها ، سرزنش ها ، و جملاتی مثل

- چرا من ؟!

- آیا کار اشتباهی کرده ام ؟!

-من واقعا به این کار نیاز دارم ، حاضرم بیشتر و سخت تر کار کنم

-احساس میکنم از طرف خانواده ترد شده ام


کاملا بی دفاع هستید، از ته دل دوست داشتید می تونستید کاری کنید.


۹۵/۰۱/۲۷ ۸ نظر ۷
یک آشنا

Super Hacking


نمیدونم یه حس و حال عجیبی داشت ، استرس ، آدرنالین و... ، مثل بانجی جامپینگ می موند !

به قول استیو (جابز رو میگم) برای خدمات خودتون باید نیاز ایجاد کنید! خوب واقعا حق داره ، هرچی به اداره .... رفتیم و گفتیم که بابا این ... ها غیر قابل اعتماده ، هک پذیره ، به گوششون نرفت که نرفت!

خدا رو شکر بیکار شده بودیم و یه کامپیوتر همراه بیشتر نیاز نبود و کمی وقت که این روز ها زیاد دارم. و نتیجه رو هم که می بینید دیگه ! 

+ متن به مدت 3 ساعت در حال نمایش بود که گشت ... سر رسید و ما هم ... شدیم از معرکه :))

+ "..." برای جلوگیری از اینکس شدن صفحه توسط گوگل هست :)))

۹۴/۱۲/۲۹ ۸ نظر ۲
یک آشنا