اصولا مکانیزم عملکرد مغز به اندازه کافی جالب است ، حتی با این همه پیشرفت و تحقیق دانشمندان هنوز نمی توانند بفهمند که مغز چطور فکر می کند یا این که چگونه خودش را با شرایط مختلف آداپته می کند.
حتی این کنجکاوی به قدر خوره جان دانشمندان و پزشکان شده است که باعث شده مغز افراد خاصی را بدزدند. به عنوان نمونه مغز آلبرت اینشتین که بعد از مرگ توسط توماس هاروی برداشته شد. هاروی حاضر نشد مغز را در اختیار بیمارستان قرار دهد و تا مدت ها آن را در زیر زمین خانه اش نگاه میداشته است. همین بلا سر مغز کارل فریدریش گاوس هم آمد. گاوس یک ریاضیدان آلمانی است که لقب برترین ریاضیدان ادوار را دارد.
خوب منظور من ترس از خارج نمودن مغزم توسط پزشکان کالبد شکافی نیست ، بلکه عملکرد آن است که برای خودم گاهی شگفت آور است. رفتار های عجیبی از خود از نشان میدهد که گاهی دیگران و خودم را به خنده وا میدارد.
گاهی اینقدر تنبل است که زحمت حفظ کردن یک معادله یک خطی را به خود نمی دهد و مجبور میشوم سر جلسه امتحان اول معادله را اثبات کنم تا معادله به دست آید و بعد از آن استفاده کنم ، گاهی هم اینقدر خوشحال میشه که سیاه مشق پریا ی احمد شاملو رو از بر میکنه برا خودش!
از طرفی وقتی میخوام یه شماره رو حفظ کنم ، مثل هیچ مغز بنی بشری کار نمیکنه ، معمولا افراد رقم ها سه تا سه تا جدا میکنن و حفظ میکنن. فرض کنید میخواید عدد 852741963 رو حفظ کنید ، معمولا به این ترتیب حفظ میکنید 852-741-963 ، اما مغز بی شعور من به این صورت حفظ میکنه 8-5-2-7-4-1-9-6-3 ، خیلی جذاب نیست گاهی کار دستم داده همین که بقیه مسخرم کردن :/
یا این که فرض کنید رمز فلان سیستم بود 4242939 ، خوب یه فرد عادی به این صورت 42-42-939 حفظ میکنه ولی من هنوز اینطور به خاطر می آرم . چهار تا 4 ، سه تا 9 ؛ بعد یک در میون رادیکال :/
خوب اخه مغز بی شعور تا من بخوام فکر کنم که جواب معادله چی میشه که سیستم ابورت شده.
یا مثلا یه زمانی رمز کارتم 7162 بود ، بعد هر بار سر دستگاه ای تی ام مکافات داشتم که ترکیب دوتایی که مجموع 8 داشته باشن و رقم دوم متوالی باشن که میشه 71-62 :/ ، بعد ازون بر ملت هم درک نمیکنن که من چه مغز بی شعوری دارم. همیشه دنبال یه الگو میگرده ، برای حفظ کردن ، خوب بابا یکم آدم باش ، این داده های ضروری 100 بایت هم نیست که اینطور یوزیج خودت رو میبری بالا .
+ رمز ایمیل رو گم کردم ، تهش یه عدده که 2 به توان n هست به صورتی که فلان باشه - فلانش یادم نیست :(
خوب ، اون اصلاحات منظور نیست ، منظور اصلاح عیب های قالب هست که قبلا به چشم خودم اومده بود ، ولی فکر نمی کردم واقعا مهم باشه ، اما بعد از تلنگر دوست خوبم گمشده:) ، کمر همت به اصلاح عیوب قالب بستیم.
اولین مساله مهم ، قلم مورد استفاده هست ، قلم قبلی که از پیشفرض خود قالب بود ، یعنی قلم BYekan ، برای وب بهینه نشده بود ، یعنی توی مرورگر کروم به یه شکل نمایش داده می شد و توی فایرفاکس به شکل دیگری. پس اولین قدم باید اصلاح قلم باشه ، خوب به نظر ساده می آید ولی واقعا اینطور نیست ، پیدا کردن قلمی که برای وب بهینه شده باشه و این چنین نقص های فاحشی نداشته باشه واقعا سخت هست. در ضمن یه سری پارامتر هم مد نظرم بود ، این که قلم نباید به نحوی باشه که چشم خواننده رو خسته کنه ، یعنی در عین زیبایی باید ساده و روان نیز بوده باشه ، طی اولین جستجوها به قلم BBCNassim رسیدم که به گفته خود BBC (خذلهالله!) برای سایت فارسی از چندسال پیش به فکر قلمی بودند که طبق نقل قول خودشان: تیز و نافذ، دقیق، لطیف و ماهرانه باشد ؛ از نظر دیداری تجملی و زرق و برقدار و «تو چشم» نباشد و در نتیجه شفاف و رسا باشد و بدون اینکه توجه را به خودش جلب بکند، پیام را منتقل کند.
و کلی هم هزینه طراحی آن را داده بودن ، خوب این خیلی گزینه خوبی بود ، ولی انسانیت چه می شود ، کپی رایت کجا می رود ؟ ، برای همین قید این قلم را زدیم و به جستجوی این بار هدف مند خود ادامه دادیم که قلم متن باز پیدا کنیم ، و قلم ساحل (همین قلم کنونی که دارید مشاهده می کنید.)رو پیدا کردم و تشکر میکنم از آقای صابر راستی کردار که زحماتشون رو به صورت رایگان منتشر می کنند.
بعد از پیدا شدن قلم ، یک سری تغییرات در قسمت کامنت ها مد نظرم بود که انجام دادم و نمونش رو در تصویر بالا مشاهده می کنید. البته رنگ بندی بلاگ رو نیز به نحوی تغییر دادم که نوشته ها مشخص تر باشند.
+ اگر در نمایش بلاگ مشکلی مشاهده میکنید ، یا به هم ریختگیی می بیند ، لطف کنید آن را اطلاع دهید که مشکل رو برطرف کنم ؛
خوانشش کار هرکسی نیست
برای مشاهده صحیح توی Notepad کپی کنید.
راهنما
- = --*ptr
+ = ++*ptr
{ = while(*ptr) {
} = End loop
^ = putchar(*ptr)
--{----->+<}>-----^++++++^------^--{--->+<}>---^{-->+++++<}>+++^{->+++<}>+^+++++++^++++^-------^--{--->+<}>-^-{--->++<}>+^------^{--->+<}>---^+{->+++<}>++^+^--{->+++<}>^-{--->++<}>--^-------^--{--->+<}>--^+^-----------^-----^{->+++<}>++^>++++++++++^+{--->++++<}>--^+++^--{--->+<}>-^-{--->++<}>+^----------^+++++++++++^-----------^+++++++++++++^--^{++>---<}>--^---{->++++<}>^+++{->+++<}>^+++++++^-------^++^+++++++++++^+++{->+++<}>++^++++++++++++^{->+++++<}>-^{->++<}>^{-->+++<}>+^--{--->+<}>^+{->+++<}>++^+++++^++++++^---^---^-------^--{->+++<}>^{->+++<}>++^+++++++^--------^++++^^-^{->+++<}>++^>++++++++++^+{----->+++<}>^------------^-{->+++<}>^+{->+++<}>^++++++++++++^+^+++++++++^-------^---------^--^+^++++++++++++^{---->+<}>+++^---{----->++<}>^---^{--->+<}>-----^---{----->++<}>^-------------^----^+{--->+<}>+++^---{->+++<}>-^--{--->+<}>-^{---->+<}>+++^+{----->+<}>^----^++^++++^-^-----^++++^+{----->++<}>++^>++++++++++^{->+++++<}>-^{->++<}>-^--{--->+<}>--^------------^--^+++++++++^-------------^
+ بعد نوشت : ملتی که کتاب نمی خوانند ، باید تمام تاریخ را تجربه کنند.
قبل از هر مطلبی اگر با آدم فضایی ها آشنایی ندارید لازمه که این پست رو بخونید و بشنوید. این مدل آدم فضایی که مد نظر ما هست ، واقعی هست و وجود داره ، این آدم ها در ایستگاه فضایی بین المللی زندگی میکنن که اختصارا بهش میگن ISS ، ایستگاه فضایی مجهز به یک رادیو اماتوری هست که روی فرکانس 145.8 مگاهرتر فعالیت میکنه ، برای برقراری ارتباط باید حداقل یک فرستند حدود 80 تا 100 وات روی این فرکانس داشته باشید ، خوب با توجه به محدودیت های موجود داخلی در خصوص این توان از فرستنده ، امکان برقرار ارتباط داخلی به صورت قانونی نیست ، با توجه به اشتیاق یکی از دوستان خوبم در این خصوص ، مشغول بررسی راهکاری شدم تا دوستانی که امکان تهیه و راه اندازی یک ایستگاه رادیویی را ندارند ، بتوانند حداقل مکالمات دیگران را با این ایستگاه را شنود کنند. فکر میکنم اگر عملی بشه ، یک تجربه خوب باشه .
بعد از بررسی های فراوان ، به شبکه ای دسترسی پیدا کردم که افراد مختلف ، آنتن های خودشون رو طی پروتکلی به اشتراک می گذارند (اینجاست که اعجاز اینترنت مشخص میشه) ، بعد از اتصال به این شبکه و دریافت ایستگاه های مختلف زمینی و حتی شنود مکالمات ترافیک هوایی ، در نهایت دیشب حدود ساعت 12:30 ، با ردگیری ایستگاه و پیدا کردن یک ایستگاه محلی در آفریقای جنوبی قصد شنود مکالمات را داشتم . متاسفانه چون در اون بازه زمانی این قسمت از زمین در تاریکی شب فرورفته بود و تنها ایستگاه موجود در حوالی مسیر حرکت ایستگاه ، همان ایستگاه شماره 33 بود ، به جز بوق ممتد هنگام عبور ایستگاه فضایی هیج چیز دیگری نصیبم نشد. تا الان هم متاسفانه مسیر حرکتش به نحوی بوده که از بالای هیچ ایستگاه فعالی نگذشته .
چند عکس از آنتن مورد استفاده یک آشنا در عملیات قبلی:
برای یک فراموشی بزرگ ، برای دفن کردن خود در انبوه خاطره های بی تکرار ، فقط باید سکوت کرد ، در تنهایی و تاریکی نشست و مثل دیوانه ها فکر کرد و از حماقت های خود درس گرفت.
به شدت احساس حماقت میکنم ، چرا اینقدر بی پروا ، اعتماد میکنم به آدم هایی که فکر می کنم می شناسمشان ، اما در حقیقت تنها وانمود می کنم که می شناسم ، آدم هایی که روزی در میان دود ظاهر می شوند و بعد از کلی دست کاری خاطرات محو می شود !
آدم ها آنطور که می گویند نیستند ، دقیقا همان طوری هستند که عمل می کنند.
معمولا سعی میکنم متفاوت فکر کنم ، نگاه کنم ، و حتی گاهی عمل کنم !
ساعت یکی از اجسامی است که در موردش دیدگاه های متفاوتی دارم ، مثلا چرا ثانیه ها و دقیقه ها 60 تایی هستن و چرا جهت ساعت گرد باید از راست به چپ باشه و.....
خوب البته گاهی هیچ دلیل منطقیی وجود نداره و صرفا پای تقلید از دیگران در میان است ، برای همین قصد دارم طرحی رو که مدت زیادی هست در موردش فکر کردم رو عملی کنم. و اونم طرحی نیست جز نگاه متفاوت به ساعت. برای شروع از صفر ؛ صفر شروع نمی کنیم و فقط تکنولوژی رو یه مقداری تغییر می دهیم.
قبل از هر چیزی به موتور ساعت نیاز داریم که به سادگی از ساعت فروشی ها قابل تهیه است و قیمتی هم نداره ، 10 هزار تومان ناقابل.
موتور ساعت یه موجود مثل عکس بالا هست ، خوب برای شروع کار به یه سری ابزار نیاز داریم
از جمله پنس (به جاش می تونید از موچین استفاده کنید) اسپاتول (به جاش می تونید از لبه چاقو استفاده کنید) و کاتر قلمی (که میشه از کاتر معمولی استفاده کرد یا تیغ جراحی)
برای شروع باید پشت موتور ساعت رو باز کنیم تا بتونیم تغییرات مورد نظرمون رو روش اعمال کنیم. برای باز کردن از اسپاتول استفاده می کنیم ، مراقب باشید موقع باز کردن چرخ دنده ها ممکنه پرت بشن ، پس به آرامی دربش رو باز کنید.
بعد از باز کردن ، فقط با قسمت محرکه ساعت کار داریم ، پس نیازی نیست که کل موتور رو دمونتاژ کنید.
موقع خارج کردن آهنربا از چرخ دنده خیلی مراقب دنده هاش باشید که صدمه نبینه ، اگر صدمه ببینه ، دیگه به درد نمیخوره. برای خارج کردن آهنربا ، اول بدنه چرخ دنده رو با کاتر باز می کنید بعد با فشار کاتر از زیر آهنربا اونو خارج می کنید.
بعد از برعکس کردن جهت آهنربا نوبت برعکس کردن هسته سیم پیچ میرسه ، هسته رو با آرامی از سیم پیچ خارج کنید و روی محور افقی 180 درجه بچرخانید و دوباره جا بزنید.
بعد از برعکس کردن هسته برای این که بتوانید درب موتور رو ببندید نیاز هست دو تا از زائده های پلاستیکی رو کوتاه کنید.
موقع بستن درب پشت موتور ساعت دقت کنید ، تمام چرخ دنده ها در جای صحیح خودشون قرار داشته باشن.
خوب مرحله اول از ساخت ساعت منحصر به فرد تمام شد. با این تغییرات ساعت ما این شکل عمل خواهد کرد.
مدت زمان: 16 ثانیه
هر شب از ساعت 23:30 شروع میشه !!!
تا ساعت 01:30 ادامه داره ، وقتی که موزیک قطع میشه !
تا حالا که هیچی ، ولی آخرش ....