۱۶۷ مطلب با موضوع «روزمرگی ها» ثبت شده است

بی نهایت اینترنت برای فیلم

میشه گفت که از جماعت فیلم زیاد بینندگانم ! ، بصورت میانگین هفته ای یک فیلم می بینم ، از طرفی اصلا طرفدار سریال نیستم. افرادی که با من هم درد هستن همیشه دغدغه ، پیدا کردن لینک فیلم ، دانلود فیلم و در اخر دسته بندی و آرشیو کردن ؛ فضای ذخیره سازی برای فیلم رو دارن. خوب یکی دو سالی هست که از Kodi استفاده می کنم و از بابت آرشیو و دسته بندی فیلم ها نگرانی ندارم ، خودش به صورت اوتوماتیک موضوع و خلاصه داستان و تریلر و کاور و ... تمام موارد مربوطه در خصوص یک فیلم رو دانلود دسته بندی میکنه ، چند وقتیه که میخوام یه مطلب درموردش بنویسم ولی خوب فرصت نشده ، بگذریم ، برای دانلود فیلم هم مشکلی ندارم ، از اینترنت فیبر نوری استفاده میکنم و سرعت بالاست و شب ها هم 99 درصد ترافیک مصرفی رایگان هست. 

اصلی ترین دغدغه من پیدا کردن لینک دانلود فیلم و محل ذخیره سازی فیلم هست ، معمولا فیلم ها رو با کیفیت 1080 دانلود میکنم و حجم زیادی دارن ، مثلا حجم فیلم آواتار که سه بعدی هم هست حدود 18 گیگه ! خوب هارد من یک ترابایته و با 200 تا فیلم پر شده :| 

برای دانلود فیلم جدید باید فیلم های قبلی رو پاک کنم ، این طور شده که مدتی است فیلم دانلود نکردم ، اما راه حل مناسب با تکنولوژی خودش وارد میشه ، و اونم فیلم دیدن بصورت آنلاین است ، در هر موقع از شبانه روز بدون صرف حجم اینترنت :) ، اما چطور ؟! 

خیلی پیچیده نیست ، جدیدا تلویزیون های اینترنتی فعالیت خودشون رو توی ایران شروع کردند ، مثل تلویزیون اینترنتی آیو ، یا فیلیمو و یا .... ، خوبی این تلویزیون های اینترنتی اینه که با یک سری شرکت های ارائه دهنده اینترنت قرارداد دارند و اگر شما مشتری شرکت مذکور باشید ، برای تماشای فیلم ها حجم شما مصرف نمیشه ! 

متاسفانه شرکت مخابرات که من ازش اینترنت تهیه کردم با هیچ کدوم طرف قرارداد نیست ، ولی در عوض همراه اول با هر دو شرکت آیو و فیلیمو طرف قرارداده ، کاری که باید بکنم اینه که یه دانگل 4G تهیه کنم و از اینترنت همراه اول یا ایرانسل به تماشای فیلم بشینم ! ، قبلش باید دانگل رو به یه طریقی توی شبکه به اشتراک بذارم که من این کارو با استفاده از برد زربری پای و OpenWRT انجام دادم.

 

خوب مشخصه من دانگل 3G داشتم و 4G در دسترسم نبود برای همین با 3G تست رو ادامه دادم.

مشکل دیگه اینه که من نمیخوام موقع تماشای فیلم ، اینترنت پر سرعت فیبر نوریم رو قطع کنم ، پس باید بیام به مودم بگم بسته های داده ای که میخوان به سایت فیلیمو یا آیو برن رو از طریق اینترنت ایرانسل ارسال کنه و باقیه ترافیک رو از طریق اینترنت خودم. برای این کار نیازه که رنج آیپی های سایت فیلمو رو داشته باشم که به مودم بگم تمام بسته های مربوط به اون آیپی رو از طریق اینترنت ایرانسل ارسال کنه ! 

خوب پیدا کردن آیپی های مورد نظر کار زیاد سختی نبود.

با اضافه کردن آیپی های مورد نظر توی قسمت Route مودم کار تمام میشه .

خوب دیگه کار تمام شد و از الان به بعد میشه فیلم بدون مصرف ترافیک اینترنت تماشا کرد.


پی نوشت : سرعت 3G پایین است و کیفیت فیلم اصلا مناسب نیست ، امیداورم که با TD-LTE یا 4G سرعت بیشتر باشه و کیفیت برای تماشا روی تلویزیون مناسب باشه.

پی نوشت دو : کل سریال شهرزاد و عاشقانه و .... به صورت رایگان با این سرویس در دسترس است و نیاز به خرید نسخه های آن نیست خخخخخ حیف که سریال نمی بینم جالبه گیم آو ترونز هم هست :|

۹۶/۰۶/۱۶ ۱۳ نظر ۴
یک آشنا

وقتی که مزاحم داشتم!

خوب همیشه به خوبی چند سال اخیر نبوده ، نه مزاحمی نه تماسی ! اصولا از برقراری ارتباط فرار میکنم ، معمولا عصبی میشم وقتی گوشیم زنگ میخوره ، قبلا بهتر بودم و برام قابل تحمل تر بود ولی جدیدا ، با هر بار زنگ خوردن گوشی آرزو میکنم ای کاش گوشی همراه نمی داشتم :| 

از ارتباط متنی استقبال بهتری میکنم ، برای همین سعی میکنم متن رد و بدل کنم و بهترین ارتباط متنی رو هم ایمیل می دونم ، حالا تصور کنید منی که اینقدر از زنگ خوردن گوشیم عصبی میشم ، در زمان های دور مثلا دانشگاه یا چند سال بعدش وقتی که مزاحم تلفنی مد بود(البته نمی دونم شاید الانم مد باشه و چون مزاحم ندارم در جریانش نیستم ) ، مزاحم داشتم!

مزاحم ها همیشه آدم های فرهیخته ای نبودند ، گاهی هم بودند و با شنیدن این که دنیال گزینه بهتری بگردند سر به راه می شدند و دیگر مزاحمت ایجاد نمی کردند ، ولی خوب همیشه که آدم ها خود به خود سر براه نمی شوند و گاهی لازم بود با استفاده از ضربه های سریراه کننده سر عقلشون بیارم.

بعد از پیله کردن یکی از مزاحم های محترم و دست بردار نبودنش و حسابی به فکر افتادم که حالشو بگیرم ، یه جوری حالش رو بگیرم که دیگه مزاحمت از کله اش بیفته اون موقه ها گوشی Nokia 5320 داشتم ، هنوز جنازشو دارم البته! این گوشی ما که در زمان خودش سرآمد گوشی هوشمند محصوب میشد از سیستم عامل محبوب Symbian S60 استفاده می کرد ! 

می شد برای گوشی با زبان جاوا یا SDK موجود برنامه نوشت ، خوب اون موقه زیاد سر در نمی آوردم ، اتفاقی متوجه شدم که میشه با Python هم براشون برنامه نوشت ، پایتون یه زبان برنامه نویسی اسکریپتی هست و نیاز به هیچ وسیله ای جز Notepad ندارید و میشه کدها رو حتی با خود گوشی ایجاد کرد.

اولین اقدام این بود که برنامه ای بنویسم که اگر شماره مزاحم مورد نظر بود ، قبل از بصدا در اومدن گوشی ، تماس رو قبول کنه (اون موقه ها یکی از انواع مزاحت ها میس کال زدن بود) اینطور بود که از اون پس هیج مزاحمی موافق به درج میس کال نشد ، و تمام تماس ها با پخش موزیک پاسخ داده می‌شد.

ولی باز کافی نبود ، مزاحم مذکور شروع به ارسال پیامک کرده بود و روی مخ می‌رفت ، وچقدر هم بی شعور تشریف داشت.

برنامه رو ارتقاء دادم ، بخش جدید برنامه قادر به انداختن میس کال به تعداد دلخواه بود و در فاصله زمانی مشخص بود ، مثلا می تونست هزار تا میس کال با فاصله زمانی هر 2 ثانیه رو انجام بده 😈 ! و نکته مهمش این بود که یه هیچ وجه قادر به جواب دادن میس کال نبودید ، برای تستش یک هیجان وصف ناشدنی داشتم.

مزاحم سر براه نشده بود و مجبورم کرد از ایزار موصوف استفاده کنم ، تعداد میس کال رو گذاشتم روی ده هزار و هر 2 ثانیه یک بار. از ساعت 9 بعد از ظهر شروع کردم ! 

دو ساعت بعد گوشی مزاحم خاموش شد! ، یک ساعت بعد روشن شد و دوباره نیم ساعت بعد دوباره خاموش شد. ساعت 9 صبح پیامک داشتم که "گوشیم هنگ کرد ، حتی نمی تونستم پیامک معذرت خواهی بدم، ببخشید دیگه مزاحم نمیشم!" نه دقیقا همین متن ولی خوب اونطور که بخاطر دارم اینو نوشته بود.

از اون پس هر مزاحمی که جرات میکرد مزاحت ایجاد کنه ، این بلا سرش می اومد و با مزاحم ها مشکلی نداشتم تقریبا تا این که ....

همیشه میگن دست روی دست زیاد هست ، یک مزاحم خلاق پیدا شد! هنوز وقتی به کاری که کرد فکر میکنم خندم میگره و البته از شما چه پنهون کیف می‌کنم ،نه این که انسان چالش طلبی 😅 هستم  بخاطر همین! . 


بعد از دوبار حمله اساسی ، تا یک هفته همه چی عادی بود ، تا این گوشیم به تعداد زیاد و از طرف مخاطب های ناشناس زنگ می خورد. تا گوشی رو هم برمیداشتم ، هرکسی اون بر خط بود بی هیچ مقدمه ای شروع می کرد به فحاشی و تهدید و .... 

از اونجایی که شماره ها فرق داشتن و آدما هم فرق داشتن آقا و خانوم و پیر و جوون ، خلاصه همه قشری بودند و من رو با انواع فحش های متعارف و غیر متعارف آشنا می کردند.

اصلا نمی فهمیدم چی شده ، چه اتفاقی افتاده ، چرا آخه ؟! ، تا این که بعد از تحمل فحش های فراوان یکی از مخاطب های خانوم رو قانع کردم که ماجرا رو توضیح بده چرا داره بهم فحش میده ؟

گفت که یکی با فلان شماره (شماره آخرین مزاحم) زنگ زده و کلی فحش و بد و بی راه گفته بهش ، حالا اونم زنگ زده تلافی کنه :| ، و مشخص شده اون انسان مزاحم گوشیش رو دایورت کرده رو شماره من :/

بله ، هیچ کاری هم نمیشد کرد ، با اپراتور تماس گرفتم ، گفت شماره ای که دایورت شده فقط باید توسط مالک خط از دایورت خارج بشه ! هیچ توضیحی براشون کارگر نبود ! 

دو روز بعد گوشیم رو دایورت کردم روایط عمومی اپراتور مذکور. یک هفته بعد سیم کارت مزاحم مروبطه رو تحت پیگرد قرار دادند.

تقریبا از اون موقه تا حالا مزاحم نداشتم و حتی پیامک های تبلیغاتی ! 


+ با خوندن پست شباهنگ در خصوص اسنپ یاد این ماجرا افتادم.

۹۶/۰۶/۱۲ ۲۵ نظر ۶
یک آشنا

وقتی که حرفات زیاده !


ممکنه یادتون نیاد ف یه زمانی تلفن ها دیواری بودن و وقتی خیلی حرف داشتی ، خسته می‌شدی از ایستادن ، دقیقا به حالت بالا در می اومدی ، آره حرف اون روزاست ، اون روزایی که موبایل و تلگرام و اینستاگرام و .... خلاصه تکنولوژی امروزی نبود ، بله تکنولوژی بود ولی نه از نوع امروزیش :|

آره دیگه ، حرفم می آد ، خیلی حرفم میآد ، شمام اگه تلفنتون از این سیم داراست ، بهتره یا بشینید یا دراز بکشید.


اعتراف می‌کنم با این که تو این مدتی که نبودم ، کلی مقاله نوشتم ولی تا همین الان برای شروع این پست مشکل داشتم ، سه پاراگراف نوشتم و پاک کردم ، اینقدر حرف ها زیاده و دسته بندی نشده تو مغزم دارن رژه میرن که نمیدونم از کجا باید شروع کنم ! از دغدغه های کاریم یا دغدغه های فرهنگی و اجتماعی ، یا مسائلی که هر روز بهشون فکر می‌کنم و با خودم میگم چرا باید دنیا این شکلی باشه.

خوب بهتره قبل از این که مِـن و مِـن کردنم خستتون بکنه موزیک زیر رو پلی کنید.




اول این که به آدم های خیلی مطمئن اصلا اعتماد نکنید ، فرقی نمکنه استادتون باشه یا دکتر و وزیر و یا وکیل ، اعتماد نکنید ، آدم هایی که خیلی مطئن به نظر من دانش کمی دارن ، اینقدر دانش کمی دارند که فکر میکنن تمام علم عالم رو می دونن تمام جوانب قضیه رو هم در نظر گرفتند و هیچ احتمال غیر از اونکه اونها می دونند وجود نداره ! همین اطمینان کاذب باعث میشه گند بزنن به کار ! اینا که دارم تجربه ای است که مستقیما برای خودم پیش اومده ، همیشه این احتمال رو بدید که از چیزی آگاهی نداشته باشید!

این اصل همه جا کاربرد داره حتی روابط بین آدما ، ادمی که فکر میکنه همه چیز رو میدونه زود تصمیم میگیره زود قضاوت میکنه ! میگم زود قضاوت میکنه چون همه ما قضاوت میکنیم ، ندیدم آدمی رو که قضاوت نکنه ، هرکسی هم میگه قضاوت نمیکنه شعار میده ، ولی خوب این قضاوت کردنه دیر و زود داره بسته به جنبه افراد مختلف هست سعی کنید از افراد دیر قضاوت کن باشد ، اینطوری قابل تحمل تر به نظر می آیید.

ببخشید پرت شدم ، داشتم میگفتم از آدمای مطمئن بترسید ، مخصوصا از نوع دکترش ! ما که مهندسیم و خیر سرمون بر اساس معادلات و اعداد و قوائد عالم هستی حرف میزنیم باز یه احتمال 0.001 درصدی می آد و کل دب دبه و کب کبه رو به فنا میده چه برسه به بابایی که اصلا اسم علمش هست تجربی ! نه قائده ای داره نه اصولی نه اثباتی داره و نه ردی !

اما خاصیت آدم اینه که وقتی مستاصل شد به حرف هر کسی گوش میده حتی یه پزشک کاملا مطمئن ، چاره ای نیست ، اونم آدمه و سعی میکنه با آزمایش و خطا بفهمه چتونه ! چند وقت پیش داشتم فکر میکردم که الان پزشکا پزشک نیستن یا حداقل کمتر پزشکن ، همونطوری که برنامه نویسا هم کمتر برنامه نویسن ! 

اگه از برنامه نویسی اطلاع داشته باشید یا یکیشون رو از نزدیک دیده باشید ، دیگه آدمای عجیبی به نظر نمی آن ، آدم هایی که با خودشون حرف میزنن یا تو خودشونن ، یا تو خوب مشت و لگد می پرونن خخخ ، نه دیگه از وقتی قابلیت Debug اومده مسائل خیلی راخت تر حل میشه خط به خط چک میکنن خطا رو پیدا میکنن نه مثل قدیما باید تحلیل می کردن تفسیر میکردن شرایط مختلف رو در نظر می گرفتن تا بفهمن مشکل میتونه از کدوم خط برنامه باشه (البته منکر این نیستم که چالش های جدیدی هم وجود داره) ولی خوب ربطش به دکترا از اونجا شروع میشه که دکترام دیگه مریضا رو دیباگ میکنن ! 

فلان آزمایش رو بده ، ببینم فطلان خط کدت درست کار میکنه ، حالا فلان آزمایش و حالا و.... و بیمار بین آزمایشگاه و مطب مدام در حال پاس کاری است ، حالا فکر میکنید خدا یا چی شده این قدر دارم به پزشکا گیر میدم ؛ خوب باشه مساله ای پیش نیومده فقط چند روزی به خاطر کارم به اورژانس سر میزنم و وضعیت اونجا خیلی .....

بگذریم . تا حالا تو خواب بهتون حمله شده ؟ ، این که مثلا یهو از خواب بپرین ، از تخت پرت بشین پایین ، یا مشابه اون ، خیلی دلهره آوره ، آدم تا چند وقت آدم هنگه کلا ، این روزا دوباره خواب گردی میکنم ، وقتایی که مغزم بیشتر از حد مجازش کار میکنه ، اینطور میشه ، اولین بار وقتی حدود 8 یا 9 سالم بود خواب گردیم توسط افراد خانواده شناسایی شد خخخ ، تا قبلش فکر میکردن روح سرگردان تو خونه وجود داره ، ولی بعد کاشف به عمل اومد که روح سرگردان آشناست خخخخ. دوران دانشگاه هم تو خوابگاه چند بار از صدای جیغ در حین خواب گردی از خواب پریدم! و این خیلی بده ، فکر کن تو تخت خواب از کابوس بیدار بشی همین که تخت رو می بینی متوجه میشی کابوسه و خواب بودی و ... ولی فکر کن وقتی بیدار بشی که داری راه میری ! تا میآی بفهمی چی شده تو کجایی و... چقدر می ترسی 

خوب باز شروع شده ! باز خوبیش اینه که همیشه نیست و بعد از یه بازه ای که نمیدونم دقیقا چه بازه ای است رفع میشه ، یا امیدوارم که بشه !


۹۶/۰۴/۱۴ ۹ نظر ۳
یک آشنا

مساحت زیست

حضرت غمی یه پست داشتن که خوشمان آمد و خودمان را دعوت کردیم!

قضیه از این قراره که باید تصویر وسایلی رو که بیشتر باهاشون سر و کار داریم رو منتشر کنیم. خوب اگه قرار به این بوده باشه ، من باید عکس کیبورد و موسم رو منتشر می‌کردم!

اما بیشتر که فگر کردم دیدم که بالغ بر 10 ساعت در دنیایی زندگی می‌کنم که اتمسفرش الکترون !

این شد که یهو یه اسکرین شات از دسکتاپم گرفتم.

دقت به نکات زیر حیاتی است

  1. خود آگاهم که پلشتم
  2. اسکرین شات یهویی است اگر برخی نام گذاری ها نامتعارفند! خوب حتما هستند.
  3. بک گراند هر هفته عوض می شود.
  4. هرچیزی رو بخوام راحت پیداش میکنم.
  5. با کلیک بر روی عکس بزرگ خواهد شد.
  6. این سیستم بلک دراگون نیست
  7. علت عریض بودن عکس - دو مانیتوره بودن سیستم است.

۹۶/۰۳/۳۰ ۲۳ نظر ۴
یک آشنا

اعتماد


 ضربه ی سختی خورده بودم و درس دشواری نیز آموخته بودم .

       اینکه نمی توانی به هیچ کس جز خودت تکیه کنی .


وقتی نیچه گریست


+ آرامشی که اکنون دارم، مدیون انتظاریست که دیگر،از کسی ندارم !

۹۶/۰۲/۲۴ ۹ نظر ۷
یک آشنا

با تمام سرعت توی دیوار!


تازه که داشتم رانندگی یاد می گفتم ! جاده پیچید ، مستقیم رفتم! جای گاز و ترمزم قاطی کردم و به جای ترمز گاز دادم 

خودم و ماشین رو داغون کردم - ولی زنده موندم

حالام یه بن بست فکری است که با موشک دارم میرم توش ! 

کاش دوباره زنده بمونم :/

نموندم حلال کنید.

۹۶/۰۲/۲۱ ۱۲ نظر ۴
یک آشنا

یخ خواهم زد


یه جایی ، یه روزی ، جلو یه کسی ،  وقتی به خودت میآیی و چشماتو باز میکنی و شوکه میشی از این که آدم نیستی ! اینقدر منطقی شدی که حرفات همه رو میرنجونه!


- فلانی گفته که کارم خیلی خوبه 

+ هه ، فلانی به فکر خودشه و میخواد از دستت نده 

- یعنی میخوای بگی کارم اینقدر بده ؟

+ نه نه ....


احساست رو خاموش کردی و داری تو این سرمای منطق یخ میزنی ! آخرین کبریت احساس رو می کشی بارون میشه و تمام هیزم ها رو خیس میکنه ! اینقدر کبریت رو تو دستت نگه میداری تا دیگه نتونی تحملش کنی و خاموش میشه!

هاج و واج می مونی که از این حجم حماقت چکار کنم ! از خودت میپرسی واقعا کجای زندگیش هستم ، اصلا تو زندگیش هستم ؟

حرفایی که میزنه مثل تیر خلاص می مونه ! کم کم باور میکنی که مردی و سنگینی لحد رو سینت حس میکنی ، دمت رو باز دم نمیکنی به امید این که تمام بشه!

ولی هیچوقت تمام نمیشه ، هر وقت چشمام رو باز میکنم همون احمقیم که هستم !

مدام از خودم می پرسم ، 

 کجای زندگیشم ؟

 معنی حرفش همین بود ، بود و نبودم ...

 کجای زندگیمم !


+ در این سرما یخ خواهم زد مثل دخترک کبریت فروشی که کبریت هایش خیس شده است :|

۹۶/۰۲/۱۴ ۷ نظر ۴
یک آشنا

منفی 20

یکی از دوستای خوب بلاگی یه پست گذاشته بود که پرت کرد منو به قبل سال 2000 ! 

سال هایی که آخرین تکنولوژی ویندوز 98 بود و میلینیوم ! ته سرعت دانلود هم 56k بود ، سال هایی که همه فکر می کردن سال 2000 قراره دنیا تمام بشه و کامپیوتر ها قاطی کنه چون تاریخ به صورت دو رقمی نمایش داده میشد خخخخخخ

شاید اصلا اسم کارت گرافیک ترایدنت 9750 رو هم نشنیده باشید گرافیکی که 4 مگابایت حافظه داشت و اولین بازی رو تونستیم روش اجرا کنیم (پرنس آو پرشیا) یا نرم افزار jet Audio رو به خاطر نداشته باشید اون موقه که شکل ضبط های کلاسیک بود و ته پخش کننده فایل های صوتی و تصویری بود. بله دنیا اینطوری برای ما شروع می شد ، زمانی که هارد 20 گیگ اخر حجم ذخیره سازی محصوب می شد ، روزگارانی که CD آخرین تکنولوژی روز دنیا بود.

داشتم فکر میکردم از اون روزگاران ، کدوم گروه های موسیقی رو یادم مونده و چه کلیپ هایی که ازشون ندیدم ! 


مثل modern talking ، backstreet boys , madonna , enrique iglesias , Aqua , ......


یکی از آهنگ های قدیمی که خیلی دوستش داشتم :/


+ هی روزگاران آخ که پیر شدم



۹۶/۰۲/۱۲ ۱۲ نظر ۵
یک آشنا

پیانو



جز حفظ کردن ترتیب چند کلید و زمان بندی ، کار دیگه ای نداشت :| 

۹۶/۰۲/۱۰ ۱۲ نظر ۶
یک آشنا

Empty


بعد از مدت ها احساس خاصی دارم ، احساس از نوع آزادی !

آزادی از خودم ، مسئولیت و هر کوفت دیگه ای که میخواد اسمش باشه ، با وجود تمام کار هایی که هوار شدن سرم ، ولی خسته شدم ، همه رو رها کردم ، از صبح دارم با خودم تکرار میکنم گور بابای همشون ، آخرش که چی ، نتونستم همین شرایط حفظ کنم و ساعت 12 رفتم سر کارا ولی 4 دوباره دست کشیم ، مثل این که بخوام یک هفته آینده رو خودم رو زندانی کنم توی خونه جوری که حتی نور آفتاب رو هم نبینم چه برسه که بخوام با آدما سر و کله بزنم یا حتی ریختشون رو ببینم ، نه این که مشکل از اونا باشه ، قطعا مشکل از منه ! آدم باید گاهی وا بده ، رها کنه ، فرار کنه :/

بگذریم ، فعلا در حال فرار از خود واقعیم هستم و بهترین جایی که میشناسم برای مدتی خودم نبودن ، همین جاست کنار شما دوستان عزیزم.

حرف برای گفتن زیاد دارم و نمیدونم اصلا باید بگم یا نه ! ، ولی چیزی که مسلمه ، اینه که دوست دارم شدیدا حرف بزنم به اندازه یک سال نوری حرف بزنم حالا اگر نوری هم نشد ، صوتی لااقل یا حتی یک سال یه مورچه ، یه زمانی که بتونم حرف بزنم خوب میشم ، معمولا آدم پر حرفی نیستم ولی همیشه برای هر چیزی یک اولین باری وجود داره.


 رانندگی :

دیدین چقدر آقایون رانندگی خانوما رو دست میندازند ؟ ، یه راننده خانوم چقدر باید صدای نا هنجار بوق کوفتی ماشین های پشت سرش رو بشنوه ؟ ، یکی نیست بگه خوب روانی با این صدای بود مایکل شوماخر هم هنگ میکنه و ریست میشه و از نو میخواد بیاد بالا ، یا این که آیا واقعا یکی نیست بگه آقایون محترم شاید اون خانوم به هزار و یک دلیل که بر شما پوشیده است کفش پاشنه بلند پوشیده باشه ، لطفا یک بار با کفش پاشنه بلند رانندگی کنید تا بفهمید چی میگم ، به اندازه دو ثانیه صبر کردن و بوق نزدن مشکل خود به خود حل میشه !

فقط عادت کردیم که بگیم خانوما راننده های خوبی نیستن ، آیا خود شما با عنوان یک آقا ، شاهد رانندگی ناشیانه یک آقا نبوده اید ؟ ، چرا اونا اشکالی نداره ؟ اما وای به روزی که راننده ماشین جلویی خانوم باشه ، حتی اگر خانوم شوماخر باشه ، بازم یه مزخرفی داری که بگی آره :|

یه پیشنهاد دارم ، خودم فرصت و وقتش رو ندارم ولی اگر ساخته شد ، اولیش رو خودم میخرم ، پیشنهادم اینه که یه چیزی مثل تابلو led همینایی که جلو درب مغازه ها میزنن و کلی تبلیغ توش رد میشه ، یکی کوچیکش رو بزنه و متن های درخور شخصیت های مختلف توش بزنه ، که راننده بتونه با یه دکمه متن مورد نظرش رو انتخاب کنه ، بعد اینو نصب کنیم شیشه عقب ماشین ، گاهی خیلی لازم میشه آدم بخواد یه حرفی به راننده ماشین پشتی بزنه 

یه پیشنهاد دیگه هم دارم که اونم خیلی کاربردی هست ، مخصوصا برای وقتی که راننده پشتی نور بالا میزنه ، مثل بیشعور ها و هی نزدیک میشه و شما جلوتو نمیتونی ببینی ! پیشنهادم اینه که یه لامپ هایی مثل فلاش های عکاسی هست ، ولی خیلی قویتر آدم بتونه عقب ماشین نصب کنه ، در واقعی خیلی بدرد میخوره ، همین که 10 میلی ثانیه هم باشه کفایت میکنه !

اینو یادم رفت بگم ، خوب لامصب ، ماشین خراب میشه ، چه ربطی به راننده خانوم داره ؟ آیا اصلا امکان داره ساله رو جنسیتی نکنید ؟ تو هر زمینه ای ؟


جزیره های بی درخت

اگر علم در دو صفحه اول کتابی باشد ، و ان کتاب در دست مردمان باشد ، تنها قومی که به آن دست نمی یابند ، اقوام ایرانی هستند ! 

تعجب نکنید ، فکر میکنم اصل روایت باید اینچنین بوده باشد؛ و بعد ها در تاریخ دست برده اند و تحرفش کرده اند ؛ خوشبختانه در جامعه ای زندگی میکنم که به لحاظ وجود مهندس و دکتر ، چیزی کم نداریم ، و تنها چیزی که جامعه را تهدید میکند ، مساله بی کاری است ، همه دانا و همه چیز دان هستند و مشکل از ارگان های دولتی است که توان ایجاد اشتغال مفید را ندارد. شغلی که آدم صبح برود تا ظهر چرت بزند و اخر سر هم یک آب باریکه ای باشد کفاف زندگی را نمی دهد. زندگی ما مثل آدم می ماند که در جزیره ای دور افتاده و خالی از سکنه گیر افتاده و تنها درخت موجود را قطع کرده که تا با آن آتشی سازد و ماهی مرده ای که به ساحل رسیده است را کباب کند. و بعد از آن روز ها در ساحل به انتظار ماهی مرده ای دیگر باشد که اگر کباب هم شده باشد دیگه چه بهتر.


بیکاری و بیگاری

چند وقتی هست که به همراه دوستان یک کسب و کار اینترنتی رو پایه ریزی کردیم و شروع به کار کردیم ، خوب اولین مساله توی شروع یه کسب و کار تامین نیروی انسانی مجرب است ، خیلی جاها آگهی کردیم و از خیلی ها پرسو جو کردیم ، بعد به نتیجه حیرت آوری رسیدم که واقعا دیدگاهم رو عوض کرد ، 

بیکاری ریشه کن شده است و هیچ بیکاری وجود ندارد ! چرا که با کلی تلاش هنوز موفق به جذب نیروی انسانی کافی نشده ایم ! کیه که میگه کار نیست ، ؟

از چند همکار دیگه سراغ گرفتم همه همین مشکل رو داشتن و همه میگن که نیروی کار به سختی گیر میآد ، پس دیگه نگید بیکاری هست ، چون واقعا نیست ! ، فکر کنید یک نفر پایتون کار آماتور که خودش هم به آماتور بودنش واقف بود به همین دلیل قیمت پایین میداد ، برای همکاری 3.5 طلب میکرد ! خود این مساله به تنهایی نشون میده که چقدر همه در موقعیت های شغلی خوبی قرار دارند و اصلا توی جامعه بی کار ندارم 

باور ندارید از کار آفرین ها جویا بشید قضیه رو 


چرا ما را خرید و فروش میکنند ؟

این کانال های تلگرام ، سایت های خبری ، 98 درصد سایت های فارسی زبان همه و همه کاربر رو به چشم یک منبع دآرمد یا راهی برای رسیدن به هدف خودشون می بینن ، باور نمی کنید! ، افرادی هستن که در حال خرید و فروش شما  و من هستن ! ، اونم به چه قیمت اندکی ، شاید شما تا حالا بار ها و بارها به قیمت ناچیز 1 ریال خرید و فروش شده باشید ، اون کسی که میفروشه ، همونیه که تبلیغ میذاره تو کانال یا گروهش توی تلگرام یا سایتش ، و اون کسی که میخره همونی هست که تبلیغ رو سفارش میده یا کانال جدید زده داره دنیال عضو میگرده یا برای اکانت اینستاش داره دنبال فالوور میگرده ، به همین راحتی ! 

ندیدی خیلی راحت تو یه گروه عضوت میکنن یا با هزار ترفند و کلک میکشوننت به یه کانال ؟

همچین موجودات کم ارزشی هستیم از دید عده ای :/

جای بسی تامل داره و اسفناکه وضع موجود


و....

میدونم خیلی زیاد حرف زدم ، باید ببخشید دیگه خوب به هر حال تو 20 روز آدم کلی حرف میمونه تو دلش !

۹۶/۰۲/۰۸ ۹ نظر ۳
یک آشنا