آدم ها از دور جذاب ان! بهشون که نزدیک بشی تازه متوجه میشی تمام شخصیتشون ساختگیه و پر ان از تناقض شاید برای همینه سعی میکنم با کسی صمیمی نشم ، از دور بیشتر دوستشون دارم
خود واقعی برای بعضیها شفاف و روشن نیست. من متوجه میشم با یکی حرف میزنم یکجورم با دیگری جور دیگه. خود واقعیم کدومه؟ بعد آدمها کامل نیستن، حتی خود ما هم وقتی فکر میکنیم همه چی درسته ممکنه کسی ناخواسته از رفتارمون رنجیده باشه. بخشی سوتفاهمه بخشی زاویه دید متفاوت.. سوال اینه من نوعی از کجا بدونم چطور به نظر شما اومدم که بخواهم اصلاحش کنم؟ و مگه تا کجا و برای چند نفر میتونم اینکار رو انجام بدم؟ پس همیشه باید ویژگیهای منفی رو هم قبول کرد تو یک رابطه به خاطر مثبتهایی که ارزشش رو داره و این یعنی نزدیکتر به ریشه شدن. فقط یک مورد اونهم پنهانکاری و دروغ و ریا با این نمیشه کنار اومد و مصداق حرفت هست.
۹ ارديبهشت ۹۸، ۱۷:۰۵
پاسخ:
تا حدودی موافقم ؛ فکر میکنم آدمی که به بلوغ شخصیتی رسیده باشه رفتار چند گانه ای در برخورد با شرایط یکسان نخواهد داشت ؛ شایدم دارم اشتباه میکنم ولی خوب جوری هست که دارم فکر میکنم
مثل همون جمله ای که میگه زیباترین باغچه رو هم بیل بزنی کرم درمیاد بنظرم همیشه باید با یه محدودیت رابطه ایجاد کرد و اگر تصمیم به نزدیک شدن بیشتر گرفته شد عواقب رو هم پذیرفت:]
فکر کنم همه تقریبا اینطوری باشند بعضی موقع ها که از بعضی ادما انتظار خوبی ندارم و خوبی می بینم دوست دارم سریعا ازشون دور بشم چراکه میگم الانه که همه چیز را خراب کنه
۴ اسفند ۹۷، ۱۹:۰۰
پاسخ:
:| چی بگم والا
به شخصه این موضوع رو تجربه کردم که آدم ها از دور که بشناسی اوکی هست وقتی نزدیک بشی ؛ میبینی اون چیزی نبودند که فکر میکردی
ولی من اینطور فکر نمیکنم. چون وقتی اون ساختگیها رو پشت سر میداری و ازشون ناامید نمیشی میفهمی که شکنندهاند و دلیلی پشت این نقابشونه. بعد ممکنه بفهمی احتیاج به کمک یا دلداری دارن. البته آدم نمیتونه برای همه اینقدر انرژی بذاره، ولی میشه بدبین هم نبود.
۴ اسفند ۹۷، ۱۹:۰۲
پاسخ:
مساله مهم میدونی این نیست که اون پشت و پچل ها چی هست ؛ در واقع مساله اینه که چرا آدم ها سعی نمیکنند که خود واقعیشون رو زندگی کنن
فقط یک مورد اونهم پنهانکاری و دروغ و ریا با این نمیشه کنار اومد و مصداق حرفت هست.