آذری جهرمی (وزیر ارتباطات): در حال مکاتبه برای رفع فیلتر در بخش هایی که آرامش برگشته هستیم.
خوب این خبر برای عده ای خبر خوبی است و برای عده ای مایه شگفتی ؛ حالا چرا می گم مایه شگفتی ؛ آدم یاد دوران کودکی می افته که قول میدادند اگر بچه خوبی بودی و به حرف مامان و بابا گوش کردی فلان خوردنی یا فلان اسباب بازی رو برات میخریم ، آره مقدار زیادی خنده داره و تاسف بر انگیز.
از طرفی توی کشور ما بدون توجه به اخبار منتشر شده که متاسفانه راست و دروغ خیلی زیادی قاطی داره !
اما به راحتی با تحلیل وضعیت اینترنت و شبکه های اجتماعی میشه وضعیت واقعا به شکلی هستش ، اگر شبکه های اجتماعی در دسترس بودند و سرعت اینترنت هم بالا بود یعنی همه چی اوکیه و وضعیت سبز برقراره ، اگر دیدید که شبکه های اجتماعی از دسترس خارج شده یعنی از حالت وضعیت سبز خارج شدیم اگر دیدی علاوه بر این که شبکه های اجتماعی از دسترس خارج شدن و اینترنت جهانی هم خیلی کند شده ، یعنی اوه اوه وضعیت اصلا خوب نیست. اگر دیدید که اینترنت جهانی نیست اصلا و فقط اینترانت در دسرسته که باید نگران شد و فکر کرد اگرم دیدید که اینرنت کلا قطعه خوب حتما شارژش تمام شده یا مودمتون خاموشه پاشید برید روشنش کنید.
+ بله وضع ما چنین خنده داره.
تغارى بشکند ، ماستى بریزد ، جهان گردد به کام کاسه لیسان!
چند روزی هست که کلا تو فضاییم ، تحلیگر سیاسی نیستم و نمیخوام نظری در خصوص ریشه ها و باید و نباید ها ، موافق و مخالف و خیلی چیزای دیگه بگم ، مساله ای که ذهنم رو درگیر میکنه آینده است. آینده ای که وضعیت کنونی کاملا بی ثباتش کرده. هر کسی سعی میکنه عقده های درونی خودش رو خالی کنه و تمام افراد و گروه های سیاسی دوره راه افتاده اند و انواع تحلیل های فضایی رو ارائه میدن و سعی می کنن منافع خودشون رو به هر شکلی که شده تامین بکنند.
اینترنت امروزه مثل نفت هست در سال 57 ! ، وقتی قطع می شود ، خیلی از کسب و کار ها فلج می شود مخصوصا کسب و کارهایی نو پا و تکنولوژی محور!
همیشه سوال بوده که چرا سرمایه گذار های خارجی در اقتصاد ایران سرمایه گذاری نمی کنند ! ، خیلی از ایرانی ها کسب و کارهای کوچک خود را بر پایه نرم افزار پیام رسان تلگرام گسترش داده اند و خیلی ها سرمایه گذاری های بزرگی انجام داده اند که با راحتی با فشار یک کلید همه دود می شود می رود هوا ! خوب به همین دلیل ساده سرمایه گذار خارجی دل و جرات سرمایه گذاری را نخواهد داشت.
+ مردم عادی که هیچی - حتی بسیجی ها هم ف.ش دارن الان همه آنلاینن خوب چه کاری بود آخه !
ابتدا می کندمشان
بعد ترها می شمردمشان
یک ، دو ، سه ، چهار ....
تا این که از شماره خارج شدند.
این روزها فقط خیره میشومم و فکر میکنم:
مرا اتفاقی پیر کرد ؛
که هرگز رخ نداد...
کی باید بیاموزیم که در انتظار اتفاق ها نباشیم
بلکه آنها را خلق کنیم !
بریم به مریخ
بیستم جولای 1976 ؛ اولین عکس از سطح مریخ که توسط Viking 1 گرفته شد و به زمین مخابره شد.
تقریبا تمام بدبختی های ما همین مساله کلید خورد. Viking 1 دارای تکنولوژی هایی بود که الان وجودتون خیلی عادی به نظر می آید ولی نه همیشه !
قبل از این بخوام شرح بدم چطور این مریخ نورد کلید بدبختی های چند ماهه اخیرم شده ، بذارید یکم از زوایه مهندسی و این مریخ نورد رو بررسی کنیم.
فاصله مریخ تا زمین در کمترین حالت 56 میلیون کیلومتر و در بیشترین حالت حدود 250 میلیون کیلومتر است که به صورت میانگین فاصله زمین ، مریخ حدود 225 میلیون کیلومتر است ، سرعت نور حدود 300 هزار کیلومتر در تانیه است ، از اونجایی که امواج رادیویی با سرعت نور در فضا منتشر میشن ، پس ارسال و یا دریافت اطلاعات از مریخ نورد در کمترین حالت حدود 3 دقیقه طول میکشه و به طور میانگین 12.5 ، یعنی 12.5 دقیقه باید منتظر باشید که دستور ارسالی شما به مریخ نورد برسه و 12.5 دقیقه هم صبر کنید تا جواب مریخ نورد رو دریافت کنید ! تازه اگر اشتباهی نکرده باشید.
خوب همونطور که میبینید عملیات کنترل و حرکت مریخ نورد خیلی پیچیده میشه ، فرض کنید مریخ نورد داره مستقیم میره یه تصویر دریافت میکنید که وجود یه پرتگاه رو جلوی مریخ نورد شما نشون میده خوب باید بدونید که این تصویر با توجه به فاصله زمین و مریخ مربوط به 3 تا 12.5 دقیقه پیش هست ، که بعد با توجه به ناهمواری های سطح و سرعت مریخ نورد باید موقعیت جاری و موقیعت آینده رو تحمین بزنید چرا که دستور گردش به چپ یا راست شما اگر همین الان صادر بشه در زمانی بین 3 تا 12.5 دقیقه دیگه به دست مریخ نورد خواهد رسید و اگر کوچک ترین اشتباهی انجام بدید مریخ نورد به فنا میره ؛ مریخ نورد تو کوچه بغلی نیست که برید از چاله درش بیارید ، حدود 4 سال زمان لازمه که یک مریخ نورد از زمین به مریخ برسه و سال ها صبر و تلاش آدم های بسیاری رو به فنا خواهید داد.
خوب این تا اینجای کار ، فرض کنید موقع نوشتن برنامه مریخ نورد یک خطای خیلی کوچیک کردید و یه متغییر 16 بیتی رو 8 بیتی تعریف کردید که باعث میشه سرعت عکس العمل مریخ نورد خیلی کند بشه ! هرچند ناسا یک مریخ نورد دوم روی زمین داشت که اول دستورات و برنامه ها روی اون تست میکرد ولی همیشه این راه حل جوابگو نیست و شرایط باید جوری باشه بشه خطا رو دید ، یعنی مریخ نورد واقعا رو مریخ باشه نه زمین !
پیدا کردن خطا بدون دسترسی مستقیم به مریخ نورد و فقط با آنالیز داده های ارسالی و بررسی برنامه ممکنه ، اما مساله اصلی برطرف کردن خطا درون برنامه نیست بلکه برنامه ریزی مجدد برنامه اصلاح شده است :|
نمیشه که یکی رو قرستاد رو مریخ که برنامه اصلاح شده رو بریزه روی مریخ نورد و مریخ نورد رو خاموش روشن کنه که برنامه جدید اجرا بشه ، کاری که میشه کرد اجرای تکنیک
Over-the-air programming است ، یا همون برنامه ریزی رو هوا ، کاری که الان رو زمین هم انجامش میدیم ، اما خوب این کار خیلی ریسکی است چون یک خطای کوچک ، میتونه کل پروژه چند میلیارد دلاری رو به فنا بده ، اصول کار اینطوره که برنامه از دو قسمت تشکیل شده ، قسمت اولیه که بهش میگن بوت لودر و قسمت دوم که برنامه اصلی است ، بوت لودر در واقع یه برنامه خیلی کوچیکه که کارش کپی و نصب برنامه جدید هست ، یعنی برنامه جدید که ممکنه از طریق ارتباط رادیویی یا حافظه خارجی یا هر شکل دیگه ای در دسترس قرار بگیره رو بر روی حافظه و به جای برنامه اصلی نصب میکنه و سیستم رو مجدد راه اندازی میکنه !
خوب این تکنیک خیلی هوشمندانه است ، ولی بزرگترین مساله این سیستم اینه که اگر برنامه بوت لودر مشکل داشته باشه هیچ راه فراری نیست .
چرا مریخ نورد ما رو بیچاره کرده ؟
خیلی ساده است ، چون باعث پیدایش این تکنولوژی ها شده و ما مجبور به استفاده از اونها. البته کار برای برنامه نویس های سطح بالا یعنی اشخاصی که برای کامپیوتر و گوشی برنامه می نویسند شاید خیلی ساده باشه ولی فرض کنید شما سیستمی رو طراحی میکنید که حتی سیستم عاملش رو هم خودتون باید بنویسید ، این میشه که باید زبان های طرح بالا مثل سی شارپ و جاوا و ... کنار بذازید و برید سر وقت C و Asm !
خوب برنامه نویسی به شکل سطح پایین خیلی تمرکز میخواد، و گاها خطاهایی رو می بینید که باعث میشه مغزتون کرکره هارو بکشه پایین و بگیره بخوابه :|
خوب برای سیستم های Embedded هم بوت لودر رو اید بنویسیم و هم سیستم عامل و هم برنامه کاربری رو ، خیلی سخت میشه گفت برنامه نوشته شده هرچقدر هم که روی میز تست شده باشه بودن خطا است و قطعا خطاهایی وجود دارند که فقط در شرایط خاصی ظهور می کنند.
و اما تجربه تکان دهنده :
سیستمی رو طراحی کردیم که قراره به عنوان ناظر بر روی یک سری وسیله نصب بشه و یه سری گزارشاتی رو تهیه کنند، که گزارشات میتونه باعث جریمه و حتی اخراج اپراتور دستگاه بشه! پس میبینید که چقدر سیستم حساس است نه از این نظر که خاصی رو انجام میده بلکه از این نظر که حق و ناحق نکنه ، و از طرفی پیچیده ترین بخش طراحی مربوط به قسمتی است که اپراتور سر دستگاه رو کلاه نذاره (قویترین احتمال موجود).
قرار بر این شد که برنامه اصلی دستگاه بتونه از طریق شبکه همراه خودشو بروز رسانی و آپدیت کند ، سیستم آماده تحویل شد و تست های اولیه هم همه با با موفقیت پشت سر گذاشته شد.
تعداد 100 عدد دستگاه به عنوان نمونه نصب و راه اندازی شد ، خطاها و تغییرات برنامه اصلی از طریق OTA (برنامه ریزی رو هوا) برطرف شد. بعد از گرفتن بازخورد های مثبت عملیات نصب شروع شده بعد از نصب پراکنده (در سرار کشور) متوجه شدیم که قابلیت OTA بر روی برخی دستگاه ها کار نمی کند و نمی شود از راه دور آنها رو آپدیت کرد، ابتدا این درصد کم بود بعد با افزایش تعداد نصب ها این آمار به 60 درصد دستگاه های نصب شده رسید.
اولین احتمال مربوط به برنامه بوت لودر بود که ممکنه باگی داشته باشد ؛ مجددا برنامه بوت لودر بازنگری شد و بخش هایی محتمل باز نویسی شدند ، دستگاه هایی که در دسترس بودند آپدیت شدند و مشکلی مشاهده نشد بعد از یک روز دوباره مشکل مشاهده شد !
برای رفع خطا هایی این چنینی لازمه که اول خطا را روی میز کار ببینید بعد احتمال های مختلف رو حذف کنید تا ریشه مشکل پیدا بشه ، اما وقتی که خطا رو نمی تونید روی میز کار ببینید ، باید مغزتون رو صد چندان به کار بندازید و دنیال جواب بگردید و لازمه از تمام جزییات مربوطه آگاه باشید.
بعد از بارها و بارها بررسی خط به خط برنامه بوت لودر و حتی بررسی احتمال های خنده دار مثل سرد کردن و گرم کردن دستگاه و ایجاد شرایط مختلف تست ، وارد جزییات پروتکل های شبکه نظیر TCP شدم که بعد از مدتی بررسی و خواندن جزییات پروتکل و بررسی شرایط کاشف به عمل آمد که بله شرکت های اپراتور همراه روترهای های خودشو توی شهر های کوچک دست تنظیم ننموده اند و باعث ایجاد این مشکلات شده اند.
چه باید کرد ؟
بعد از کشف خطا که متاسفانه از سیستم های خارجی بود ، باید دنبال راه حل مناسب می گشتیم ، خوب قطعا اپراتور همراه از ما قبول نمی کرد که بره و کانفیگ BTS ها رو عوض کنه ، ما باید مشکل خودمون رو حل میکردیم ، خوب این کارم انجام دادیم ولی مساله اصلی این بود که باید برنامه بوت لودر عوض میشد تا سیستم درست بشه کاری که حتی کسی بهش فکرم نمی کنه ، اما وقتی که تعداد زیادی دستگاه در سرار کشور نصب شدن سر زدن به همه اونها و تغییر برنامشون کار منطقیی نیست.
بعد از روزها فکر کردن ، تکنیکی به ذهنم رسید که با استفاده از آن قادر بودم هم برنامه کاربر و هم برنامه بوت لودر رو آپدیت کنم، ولی واقعا کار پیچیده ایست چرا که لحظه وجود خواهد داشت که سیستم داری هیچ برنامه ای نیست نه بوت لودر و نه کاربری و CPU فقط برنامه های cache شده درون بافر را اجرا خواهد کرد و کوچکترین اشتباهی باعث میشه که سیستم از کار بیفتد و قابل بازیابی هم نباشد. اینجا بود که به قول یکی از همکارا پامون رو از مریخ فراتر گذاشتیم و به مشتری رسیدیم !
هماهنگ کردیم و دستگاه ها رو تا مراکز استان ها منتقل کردند و همه رو بروز رسانی کردیم و خدا رو شکر مشکل خاصی نبود.
چاشها اینگونه مرزهای دانشمان را جابجا میکند. پس همیشه برای خودتان چالش داشته باشید.
+ زمستان هم کم کم شروع می شود.
تقریبا یک سال بعد از این که اولین بلاگ ام ساختم (حدود 1385)، دوست های خیلی خیلی خوبی پیدا کردم ، اینقدر خوب که هنوز گاهی به یادشون می افتم و غمگین می شم که دیگه ازشون خبر ندارم!
خوب چکار میشه کرد ، رسم روزگار جدایی است و هیچ راه چاره ای نیست.
یکی از این بهترین دوستام ، مرجان بود ! بهش میگفتم مرجان دریایی چون بلاگش آبی بود ، مثل دریا ؛ اسم بلاگش اُناش زمینی بود.
اون موقع ها که بچه سال بودیم و عاشق قرتی بازی ، از این کدای جاوا میذاشتم تو بلاگ که برف بباره یا کلی نوشته دنبال موس حرکت میکرد و .... البته نه خیلی جلف ولی خوب دیگه الان بهش میگم جنگولک بازی ، ممکنه یادتون نیاد ولی به اون دوره این کارا مد بود و ته باکلاس حساب می شد.
مرجان هم یه آهنگ بک گراند بلاگش بود که هر وقت می شنوم ناخودآگاه به یادش می افتم ، خیلی دلم براش تنگ شده !
امیدوارم که هرکجا هست حالش خوب باشه و ایام به کامش باشه.
اون آهنگ :
فکر میکنم سال 82 یا 83 بود ، هوا سرد بود ، دی ماه بود ، خبرش همه رو توی شوک فرو برده بود ، کسی باور نمی کرد چنین فاجعه ای اتفاق افتاده باشه !
همه می خواستن کمک کنن هر کسی به طریقی ، اون سالها توی جمعیت هلال احمر فعال بودم و داوطلب کمک شدم ، حدود 100 نفر بودیم که حرکت کردیم ، هوا سرد بود و شب های کویر بدتر ، سردتر ، وقتی رسیدیم دم غروب بود ، اولین واکنش ما خیره شدن به تل خاک بود و نا خوداگاه اشک ریختن !
دیدن آدم هایی که مات و مبهوت ساعت ها کنار پیکر عزیزی نشسته بودند یا کنار خرابه ای ایستاده بودند با هزار امید ، نا امید منتظر امداد و نجات بودند بسیار درد آور بود. امکانات از دارو تا غذا تا پتو و ... همه چیز کم بود ، حتی آب. درد آور تر از همه کودکان بودند ، کودکانی که هم پدر و هم مادر را از دست داده بودند ، به هیچ زبانی نمی شود توصیف کرد حجم درد و سرگردانی آن روز ها را !
اما با این همه زلزله مهربان تر بود ، از حیوانات درنده ای که انسانیت را آنجا سلاخی می کردند ! حیواناتی که ویرانه ها را زیر و رو می کردند تا بدرند تن نیمه جان انسانیت را !
طلاهایی که از جسد مرده ها دزدیده شد ، دارو و کمک هایی که هیچوقت به مقصد نرسید و ....
این بار 1396 ، باز هوا سرد است و باز زلزله مهربان تر است !
و تو چه می دانی که چه دردیســـــــــت ، وقتی که مادری بر پیکر کودکش لالایی می خواند.
+ دیگر طاقت این همه رنج و درد را ندارم ، اخبار را دنیال نمی کنم! ولی بدانید هر کسی قابل اعتماد نیست برای کمک کردن
+ مگر این سال ها سال های جنگ است ، که انبار های هلال احمر و وزارت کشور خالی است و برای انجام وظیفه دست گدایی به سمت ملت دراز می کنند ؟
+ مگر 1 درصد از تعرفه گمرکی کشور به حساب هلال احمر واریز نمی شود که حتی برای تامین اقلام ضروری اینگونه درمانده است ؟
+ زلزله فقط در شهر های بزرگ نیامده روستا ها بیشتر آسیب دیده اند آنها را فراموش نکنید :(
+ و هزاران درد دیگر که در درونم خفته اند.
جستجو
خوبی جستجوی اینه که ، آدم یهو تو فایل های قدیمی و خاک و خورده درایو های سیستمش چیزایی رو می بینه که خاطره های تلخ و شیرینی رو زنده می کنه !
اعتماد
وقتی که به شخصی را استخدام می کنید ، مثل این می ماند که به اون اعتماد کرده اید ، چقدر سخت است که جواب این اعتماد ، با ضربه های تکان دهنده ای داده شود. تا قبل اتفاقی که در ادامه بدان می پردازم ، خیلی راحت اعتماد می کرد و فکر می کردم همه آدم ها راست گو هستند ، اما در یافتم که چقدر ساده اشتباه فکر می کرده ام ، البته منظورم این نیست که همه مثل هم هستند اما ، باید بپذیرم که دیگر مثل قبل ساده اعتمادم جلب نمی شود ، دیگر فرض را صداقت طرف مقابل نمی گذارم. ساده بگویم تغییر کرده ام.
کپی چرت/
بله صحیح است ، اشتباه تایپی نیست ، کپی لفت است ، کپی چرت است ، قانونی که در حمایت از توسعه دهندگان داخلی در حال اجرا است. اگر خودتان قادر به احقاق حقوق خود نیستید ، باید بنشینید به کناری و زانوی غم بغل کنید. ایران کشور قانون مندی است. اما باید دید که قانون به نقع چه کسانی است !
سایه ها
بله سایه ها با هیچ کسی شوخی ندارند و وقتی سایه ای به دنبال شما باشد ، حتما انتقام خود را خواهد گرفت. پس باور کنید سایه ها شوخی ندارند. آنها را عصبانی نکنید.
ماجرا:
دو یا سه سال پیش از این ، برای توسعه زیرساخت ها نیاز داشتیم که یک برنامه نویس را به سیستم اضافه کنیم ، چه قبول کنید چه نه ، ولی واقعیتی که وجود دارد این است که برنامه نویس با تجربه و کسی که بتواند کار ها را به درستی انجام دهد خیلی کم یاب و گران است، برای همین به یک نیروی متوسط اکتفا کردیم.
بعد از مدتی وقتی که تازه سیسم را به او شناسانده بودیم و کلی هزینه برای آموزشش کرده بودیم ، سازش از کوک خارج شده بود و هر روز به هر بهانه ای فیلش یاد هندوستان می کرد.
یک روز کلافه شدیم و راه هندوستان را به فیل سرکشش نشان دادیم و از شرکت اخراجش نموندیم ، بعد یک هفته کاشف به عمل آمد ، فیل ایشان تمام سورس های شرکت را یا خود به هندوستان برده و با یکی از رقبا روی هم ریخته و سعی در راه اندازی سیستم ما را دارند ! که موفق هم شده بودند.
فکر کنید ، سیستمی که روز و شب آن را اصلاح کرده اید و سالها برای رشد آن وقت گذاشته اید ، به همین راحتی به یغما رفته است. بسیار دردناک است !
ابتدا به سراغ پلیس فتا رفتیم و طرح دعوی کردیم ، که با جواب های سربالا در خصوص نبود مدرک و شواهد لازم مواجه شدیم، که خوب منطقی بود، خوشبخانه آدم احمق همیشه حماقت می کند ، دزد هندوستانی ما هم یک احمق بود و سورس ها را بودن تغییر نام دیتابیس و فایل های مربوطه اجرا کرده بود که شواهد لازم جمع آوری شد و پیگیری های لازم به شیوه های مختلف به مدت 9 ماه از مراجع قانونی و .... انجام شد.
تنها اقدام شدیدی که موفق شدیم انجام بدیم گرفتن یک حکم جلب بود که یا قید وثیقه آزاد گشتند. و جریمه ای نقدی ناچیزی که آن هم به باید به حساب دولت واریز می شد نه ما :| ، واقعا مسخره است ، کپی چرن است دیگر.
اینجا بود که فکر کردیم لذتی که در انتقام است در هیچ چیز نیست . اول سرور مورد نظر را هک نمودیم ، ابتدا اختلالات کوچکی در سیستم ایجاد می کردیم که باعث میشد درگیر رفع آنها باشد ولی این حرکات کوچک آنطور که باید دلمان را خنک نمی کرد ، برای همین یک روز کل دیتابیس رو پاک کردیم ! و مقداری دلمان خنک شد
اما کاشف به عمل آمد که نفر مورد نظر بک آپی از آن را در درایو دیگری دارد و در حال بازگرداندن اطلاعات است ، برای همین دسترسی دوست عزیزمان را از ریموت فطع کردیم ، فایل های بک آپ را پاک کردیم ، دیتا بیس را پاک کردیم و درایو ها را LLF کردیم.
اینطور بود که دلمان حسابی خنک شد .
در انتها
هندوستانی خشمگین مانده بود و فیلی عقیم.