ابتدا می کندمشان
بعد ترها می شمردمشان
یک ، دو ، سه ، چهار ....
تا این که از شماره خارج شدند.
این روزها فقط خیره میشومم و فکر میکنم:
مرا اتفاقی پیر کرد ؛
که هرگز رخ نداد...
کی باید بیاموزیم که در انتظار اتفاق ها نباشیم
بلکه آنها را خلق کنیم !
ابتدا می کندمشان
بعد ترها می شمردمشان
یک ، دو ، سه ، چهار ....
تا این که از شماره خارج شدند.
این روزها فقط خیره میشومم و فکر میکنم:
مرا اتفاقی پیر کرد ؛
که هرگز رخ نداد...
کی باید بیاموزیم که در انتظار اتفاق ها نباشیم
بلکه آنها را خلق کنیم !
ولی آشنا سخته خوب. خلق کردن سخته :)
همممم
پیروز باشید.