آدم پوچی مثل مه
کجا بِریْت که جاش بَشِه
وا چه زَبُنی گپ بِزَنت
تا یکی آشناش بَشِه
موات از ایجا دور بَشُم
جایی برم که چوک اَرُم
غیر از خیال خوبِ خوم
چیزی نَهَستَه تو سَرُم
منصفی
فرض کنید شما تولید کننده اید و دارید محصولی با استانداردهای بین المللی و با کیفیت تولید میکنید، خوب منطقا دوست دارید که در بازارهای جهانی سهمی داشته باشید و کیست که از درآمد ارزی بدش بیاد اونم با این اوضاع قاراش میش دلار :)
پس چرا همه شرکت های خرد صادر کننده درشون رو تخته کرده اند رو رفته اند ؟× بذارید با یه مثال ساده عمق فاجعه رو نشون بدم بهتون، چیزی که ما تجربه میکنیم اینه که برای مواد اولیه برخی رو دولت کمک میکنه و ارز نیمایی میده به قیمت ۲۸۵۰۰ اما بخش دیگری از مواد اولیه آزاده و با دلار ۴۴۰۰۰ تومان خرید میشه و خلاصه بعد از کلی مشقت و دوندگی بلاخره مواد اولیه تهیه میشه و شما خوشحال و سرخوش میری به سر کار تولید و محصول و تولید میکنی و با بدبختی های موجود در راه اینترنت و مارکتینگ مشتری خارجی پیدا میکنی تا اونو صادر کنی و اندکی درامد ارزی داشته باشی
وقتی محصول رو فروختی دولت میگه بیا اینجا ببینم عزیزم، شما از ارز نیمایی استفاده کردی و باید ارزت رو توی سامانه نیما عرضه کنی به مبلغ ۲۸۵۰۰ :|
هرچی هم میخوای بگو عزیزم جان دلم من بیشتر از نصف مواد اولیه ام نیمایی نیست، کیه که قبول کنه، تازه اجازه هم نداری که موارد اولیه ای که شامل ارز نیمایی هستند رو با ارز آزاد خرید کنی - نه دیگه اینا باید ثبت بشن توی سامانه
و این میشود که با خودت میگی مگه دیوانه ام با صادرات ضرر هم بکنم ؟!!!!
پس شد آنچه شد
روزهایمان در این ماهها به کندی و با دلهرههایش از پس هم میروند و گاهی نیز تک افتاده شدهایم.
مکانها را با آدمهایش را از دست دادهایم و احساس میکنیم در گوشه هایمان باید کز کنیم تا روحمان سر بخورد به توقف علائم حیاتی.
خیلی دلم میخوام دوباره شروع کنم به نوشتن
خیلی حرف ها هست که دلم میخوام بزنمشون
ولی یه فعلا خودم دارم جلوی خودم رو میگیرم
یه اتفاقی افتاده تو توییتر خیلی ها دارن درباره تجربه تلخ تجاوز به خودشون میگن. تجاوز تلخ ترین اتفاقیه که ممکنه یکی تجربه اش کنه ! واقعا دهشت ناکه!!! تا حدی وحشتناکه این تجربه که میتونم قابل درک نیست برای بقیه.
متاسفانه به دلیل عدم آموزش درست و متاسفانه بخاطر فرهنگ خانواده ها و تابوهای موجود در جامعه قربانی ها تنها کاری که میکنن سوکت است. و این کشنده ترین کاری است که میتوان کرد. حرف نزدن در خصوص موضوعی که اذیتت میکنه مثل زخمی میمونه که قرار نیست هیچ وقت خوب بشه!!
و باز متاسفانه به خاطر قوانین و تعریف اسلامی از تجاوز ! به نظر شرع خیلی از این اتفاقات مصداق تجاوز نیست :(!!
اما سلبریتی کجای این ماجرای غم انگیز واستاده؟ خیلی از تجربه ها رو که خوندم متاسفانه بیشترشون پای یه آدم سرشناسی در میان بود که آدم ها بخاطر علاقه ای که به طرف داشتن خیلی ساده گولش رو خوردن. مثلا طرف نویسنده بوده - یا مترجم بوده یا بازیگر بوده یا شاعر بوده ... بعد بخاطر اعتمادی که وجود داشته تونسته قربانی رو به جای خلوتی بکشونه و .... !
این که از آدم ها بت ساخته بشه خیلی بده که متاسفانه تو جامعه هر روز بیش از پیش داره این اتفاق می افته!! فکر که میکنم هیچ وقتی تو زندگیم هیچ کسی برام یه اسطوره نبوده - افراد زیادی بودن که قلمشون - شعرشون - بازیشون و صداشون رو دوست داشتم ولی من این جنبه از اون فرد رو از شخصیتش جدا می دونستم!! اصلا درک نمیکنم این هیجان آدم ها رو در برخورد با یک آدم سرشناس که هرطور شده میخوان خودشون رو بهش برسونن تا عکس بگیرن امضا بگیرن! خوب که چی ؟
ولی برای خیلی ها اینطور نیست ، متاسفانه دوستان زیادی رو میشناسم که فکر میکنن چون طرف خواننده خوبی است حتما آدم خوبی هم هست.
دوستی دارم که از یک خواننده ای خوشش می آمد، سخت در تکاپو بود که باهاش دوست بشه - قضیه مال حدود ده سال پیشه، خواننده مذکور تازه معرف شده بود و توی سبک خودش جزو اولین نفرها بود که داشت توی ایران کار می کرد. دوستم از علاقه خودش با من صحبت کرد. یادم نمیره بهش گفتم اینطور که تو داری بهش ابراز علاقه میکنی من هرچی بگم فکر خواهی کرد قصد و نیتی دارم ولی بدان و آگاه باش شخصیت آدم ها میتونه خیلی متفاوت از هنرشون باشه خیلی مراقب باش که علاقه چشم هات رو به واقعیت نبنده!!
هیچی بعد از مدتی تلاش دوست شدن - مدتی با هم بودن و الان دوستم از اون آدم و حتی از هنرش هم متنفره!
نمیخوام بگم همه آدم ها یا همه سلبریتی ها آدم های بدی هستند مساله اینه که ما از آدم ها نباید برای خودمون قدیس بسازیم!
همیشه انتخاب موضوع بعد از به مدتی ننوشتن سخته ! آدم بیاد از چی بنویسه!، همین میشه یه حلقه تو در تو که هیچ وقتی تمام نمیشه. و سکوت میکنم و سکوت میکنم.
پریروز یه گوشی داشتم که تاچش به فنا رفت. برند گوشی شیائومی بود و کیه که ندونه لوازم و قطعات شیائومی گیر نمیاد یا به سختی گیر میاد و خودتون میدونید دیگه این روزها حتی نمیشه از کنار مغازه موبایلی رد شد. پس باید آستین ها رو بالا زد. نمیخوام نحوه تعمیر چیزی رو آموزش بدم فقط میخوام چند تا نکته بگم که فکر میکنم بدردتون بخوره.
حدود ۷ سال پیش تو یه آموزشگاه فنی حرفه ای قسمت الکترونیک تعمیر موبایل رو آموزش میدادم و بعد سر کلاس های عملیاش هم شرکت کردم و مدرکش رو گرفتم که انداختم تو کارتون تو انباری. پس بدونید این چیزایی که دارم میگم رو هوا نیست و کاملا واقعیت داره.
گوشی رو خودت درستش کن!
تعمیر گوشی اصلا کار سختی نیست ، فکر کردید تعمیر کارها چکار میکنند؟ گوشی رو باز میکنند ، قطعه آسیب دیده رو میکنن، قطعه سالم رو جایگزین می کنن و تمام.
اگر فکر کردید روی مین برد گوشی دنبال عیب می گردند سخت در اشتباهید، اصلا اینا بلد نیستند نقشه بخونن چه برسه به تحلیل مدار و پیدا کردن عیب. پس برای تعمیر کار شدن یه ست پیچ گوشتی کم دارید و دیدن نحوه باز کردن گوشی تو یوتیوب سایت ifixit.com هم خوبه. اگه بتونی گوشی رو باز کنی حله دیگه :)
چرا گوشی رو نباید بدید تعمیر کار!
این نکته خیلی مهمی است، اگر تعمیرکاری انتخابی شما نتونه گوشی رو درست کنه، دیگه هیچ تعمیر کاری نخواهد توانست گوشی رو درست کنه.
اینو همون 7 سال پیش که تدریس میکردم فهمیدم نصف کلاس تعمیرکارهای بودن که مدرک میخواستن برای جواز کسب و غالبا می گفتن اگه ما نتونیم گوشی رو درست کنیم جوری خرابش میکنیم که هیچ کس دیگه ای هم نتونه درستش کنه :|، وقتی می پرسیم چرا این کار رو می کنید، میگفتن اگه یکی دیگه بتونه درست کنه اعتبار ما زیر سوال میره و مشترها میرن جای دیگه! و اینو توی دو مورد گوشی دوستان دیدم که برده بودن تعمیرگاه و درست نشده بود عملی هم دیدم. البته همه اینطور نیستن
پس گوشی رو ببرین جایی که مطمئن باشید میتونه درستش کنه :|
گوشی خودم چی شد ؟
هیچی پریروز که زنگ زدم قیمت گرفتم قطعه فروشه تاچ و ال سی دی رو گفت 400 ، گوشی رو باز کردم و فرداش که یعنی دیروز باشه رفتم بگیرم گفت شده 500 :/، گوشی رو باز کرده بودم و مجبور شدم بخرم ولی خدایی این قیمت ها داره به نا کجا آباد میره. خریدم و عوض کردم و درست شد. فکر کنم چند صد تومنی به نفعم شد که نبردم تعمیرگاه.
+ نظرات دیگه برای همیشه بدون تایید نمایش داده خواهند شد.
از ب بسم الله که صبح با باز نشدن الکسا شروع شد ظاهرا لطف کردن و بستن - آخه سایت آماری کار به کجاتون داره؟، اوه ببخشید یادم نبود که شما از آمار خوشتون نمیاد مگر این که آمار دیگران باشه! برای همین هم هست که دیگه بانک مرکزی دیگه امار تورم و خیلی چیزای دیگه رو اعلام نمیکنه چون اصولا آمار که چیز مزخرفیه
اینطوری دوتا کارمند که میخوان آمار بسازن توی بانک مرکزی میرن سر کار مردم و کار مردم هم بهتر راه می افته. از این که بگذریم، رفتم اکانت paypal رو چک کنم چون قرار بود یکی از فاکتور دوستان رو پرداخت کنم که بله اونم بلاک شده ولی نه اون که دیگه تقصیر شما نیست - من نمیدونم پی پل هر چند روز یک بار منگ میشه و همه رو ایرانی فرض میکنه برای همینم هست که بلاکم کرده و میگه اگه ایرانی نیستی چرا با این آیپی که اومدی سایت های ایرانی رو باز میکنی؟، آخه لامصب به تو چه مگه تو فضول مردمی که چکار میکنن! اینقدر اینا از ایرانی میترسن که حتی باز کردن سایت های ایرانی باعث میشه بهت خدمات مالی ندن(تو ببین ما کی هستیم)! اصلا هم تقصیر ایران نیست همش از گور آمریکا بلند میشه که ایران رو تحریم کرده بی شرف - مرگ به نیرنگ تو - مرگ به نیرنگ تو ،
حالا صبر کن ۲۲ بهمن همچین دهنت رو صاف کنیم (تا همین دیروز فکر میکردم دهن صاف کردن حرف زشتیه ولی با توییت وزیر ارتباطات فهمیم زیادم زشت نیست و میشه ازش استفاده کرد ) که حساب کار دستت بیاد. خوب همین چند یورویی هم که داشتم فعلا رفت رو هوا تا ببینم چی میشه! خوب اینم که هیچی
الان یکی از بچه های شرکت یه بسته برام آورد 😏 دیدم خریدی است که قرار بودم مرجوعش کنم چون از فروشگاه زنگ زده بودند که آشنا جان سفارش شما اشتباه شده و مشخصاتی که توی سایت وارد کرده بودیم درست نبوده و لطف کنید بسته که رسید تحویل نگیرید که مرجوع بشه 🤔 و گور بابای من که خریدم قراره یک هفته بعد به دستم برسه چون اونا اشتباه کردن ، باری به هر جهت مساله اینه که چطور پست بسته یکی دیگه رو به یکی دیگه تحویل میکنه 😐 اینجاش جالبه 🤨
اینم که به درک - اومدم وضعیت سرور چک کنم دیدم که ای داد بی داد ، قطعه یعنی اینترنت خونه ننه جونم اینا از اینترنت دیتاسنتر های مملکت بهتره
دیگه نگم برات که صبح ما اینطور شروع شد ،امیدوارم که شما صبح بهتری رو شروع کنید یا شروع کرده باشید
و جالت تر ماجرا اینجاست که باید کارهای امروز رو بندازم برای فردا چون باید تک تک این موارد رو حل کنم - برم پست بسته رو مرجوع کنم ، ایمیل بازی با پی پل و دیتا سنتر و ...
چرا باید اینطور زندگی کنیم ؟!
حدود دوسال پیش بود که میخواستم برم به درک (اسم روستایی در چابهار) ولی خوب به دلیل پاره ای از مسائل محقق نشد ! و به دلم موند رفتن به انتهایی ترین نقطه ایران - اون ته ته خلیج فارس - اونجا که خلیج فارس به اقیانوس وصل میشه :)
بلیط رفت و برگشت رو گرفتیم و مونده برنامه ریزی - یه ده روز دیگه میزنیم به هوا و بعد جاده - اگر جایی میشناسید که بشه رفت و خوب باشه حتما لطف کنید و بهم معرفی کنید.
به احتمال زیاد با کوله حرکت میکنیم ولی زیاد دست و بالم به لحاظ زمانی باز نیست و مجبورم دو سه جا رو برای اقامت شب هماهنگ کنم - چادر ندارم تو سفر به هرمز توی ساحل مفنتق دچار توفان سهمگین شدم و چادم به فنا رفت! - هنوزم میخوام ماجرای اون شب جهنمی رو بنویسم که هنوز ننوشتم :|
اگه برای اقامت هم پیشنهاد بوم گردی و خونه محلی یا هتل دارید با کمال میل استقبال میکنم.
الان دارم فکر میکنم چطور لحظات سفر رو باهاتون در میون بذارم ؟ دو سه روز پیش اینستاگرام رو کلا دلیت اکانت کردم :| آیا کانال تلگرام بزنم ؟ یا چی ؟ اصلا دوست دارید در میون بذارم ؟!
خوب عکس زیر پیرارسال که میخواستم برم داشتم - مثل انیمیشن up زده بودم جلو چشم که حتما برم و براش پول جمع میکردم ولی خوب طول کشید ولی میرم اینجا حتما