سیستم روحیه دهی خودم به خودم به این شکله که مثلا وفتی بخوام کاری رو انجامش بدم برای این که مصمم تر بشم با خودم مرور میکنم وقتی این همه آدم توانستند این کار رو انجام بدهند خوب اگر توام یک آدم معمولی باشی - منطقا باید بتونی انجامش بدی !
خلاصه این که سعی میکنم یه راه منطقی برای دلداری خودم و کنار گذاشتن ترس از انجام کارهایی که برام ترس‌ناک به نظر میرسند داشته باشم. خوب برای من که جواب میده - مثلا همین دوسال پیش که میخواستم گواهی نامه بگیرم همین ترفند باعث شد که ترس از امتحان و افسر و ... کنار بگذارم و گواهی نامه بگیرم.
توی کار هم همینطوره مثلا همین تعمیر گوشی که پست قبلی گفتم - وقتی آدم هایی رو دیدم که اصلا نمیدونستند الکترونیک چی هست و داشتند گوشی ها رو تعمیر می کردند اعتماد به نفس پیدا کردم و خودم دست به کار شدم :)

ولی خوب همیشه اینطور ها هم ساده نیست. گاهی پیش میآد که اخیرا هم بیشتر شده که دست به کاری میزنم که هیچ کسی قبلا انجامش نداده :/ نه این که توی ایران انجامش نداده باشند توی جهان انجامش ندادند ولی این خیلی قضیه رو هیجان انگیز میکنه و البته پر از استرس!
توی این شرایط هیچ تعریف مشخصی از نتیجه خوب وجود نداره باید تمام استانداردها و پارامتر ها رو خودت ایجاد کنی تو هستی که باید بگی چی خوبه و چی بده !  این یعنی پذیرش تمام مسئولیت اتفاق هایی که در اثر تصمیمت ممکنه بیفته.
یکی از این اولین بارها حدود ۴ سال پیش اتفاق افتاد، دوسال طول کشید تا نتیجه گرفته بشه راه های خیلی زیادی رو برای دستیابی به جواب مناسب صرف کردم تهش شد یه مقاله علمی (سر انجام اغلب پروژه هایی که توی ایران هندل میشن)!!!
دومیش دو ماه پیش اتفاق افتاد، دو ماهه که درگیرشم و نمیدونم آخرش چیزی از آب در میآد یا نه - اصلا میشه یا نمیشه ، خوبه گاهی آدم فقط بدونه کارایی که میکنه جواب میده یا نه ! همین دانستن شدن یا نشدن میتونه خیلی چیز ها رو مشخص کنه !(حداقل میشه دید توی خارج سر انجام این مدل پروژه ها چی میشه)