هر سال مثل نمایش نامه ای می مونه که ما آن رو نوشته و اجرا و کارگردانی کرده ایم ، نمیشه بگی سال خوب یا بدی بود ، چون به هر حال هر اثری نقاط ضعف و قوت متفاوتی داره، اما برای من یک آشنا سالی بود پر از اتفاقات مهم ، سالی پر از تصمیمات تعیین کننده ، سالی سرشار از حوادث پند آموز و سالی پر از دوستان مهربان.
یک آشنا توی نمایش نامه خودش نقش های متفاوتی رو بازی کرد ، حوادث تکان دهنده ای تجربه می کنه ، با این حال سعی میکنه که تصمیمات درستی بگیره ، هر چند که گاهی اوضاع بر وقف مراد نیست !
اگر بخوام به نقش یک آشنا اشاره کنم و نقاط قوت اونو ببینم می تونم بگم بزرگترین موفقیت یک آشنا در این سال ، داشتن دوستانی صمیمی و عزیزی است که هرچند آنها را ندیده اما از صمیم قلب دوستشون داره. کسانی که مدادم در ذهنم مرورشان میکنم اسم های آشنایی که تداعی کننده احساس خوبی در من هستند. از این پس این واژه ها برایم بسیار شیرین هستند: