آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند.
باید بتواند چیزی را تغییر بدهد.
الان یه جوری شده که داشتن یه بیماری که اسم خارجی خوبی هم داشته باشه و اونقدرام مشهود نباشه کلاس داره.
طرف رفته دکتر میگه کلی تست و اینا گرفته گفته نه خبری اون چیزی که فکر میکنی نیست، میآد میگه نه دکتره نمیدونه من خودم میدونم که اینو دارم!
جالبه برام، آیا امکانش هست ما بیماری و اختلال نامشهود با کلاسمون رو واگذار کنیم و سند بزنیم در ازاء این که فقط نداشته باشیمش ؟
ای کاش میشد.
عجیب نیست واقعا !
این که ما فقط می تونیم بیرون خودمون رو ببینیم
در حالی که تمام اتفاقات در درونمون رقم میخوره
حریم شخصی ، وقتی بهش فکر میکنم خنده ام میگیره - این که چقدر خود خواسته حریم شخصیمون رو تقدیم سیستم های نظارتی میکنیم. شاید تاحالا بهش فکر نکرده باشید یا براتون مهم نبوده باشه ولی به معنی واقعی کلمه دیگه حریم خصوصی وجود ندارد!
خیلی قشنگ تیکه های پازل رو کنار هم چیدن جوری که اصلا متوجه نشیم دیگه حریم شخصی نداریم. الان دیگه از هر سرویسی بخوای استفاده کنی ازت شماره تلفن میخواد تا اگه یه وقت رمزت رو گم کردی برات ریکاوری کنه! این لطف اصلا هم اختیاری نیست!
تلفن هم یعنی شناسایی یوزر برای وقتی که ... تشخص دادن کار اشتباهی انجام داده و لازمه گوش مالی بشه !
از سرویس های ایمیل گرفته تا انواع بازی ها و شبکه های اجتماعی و غیر اجتماعی همه و همه باید شما در حد شماره تلفن بشناسن !
چرا راه دور همین بلاگستان بیان شما برو ناشناس ثبت نام کن اگه شد. کی گفته سال ۲۰۲۰ است ؟ الان دقیقا سال ۱۹۸۴ است.
توصیه میکنم کتابش رو بخونید.