تا حالا دقت کردید خرید هدیه برای خانوم ها چقدر ساده است و چقدر گزینه دارید ؟ ، تا دلتون بخواد گزینه هست ؛ از پوشیدنی و آرایشی و فرهنگی و .... اما خدا به داد برسه وقتی برای یه آقا بخوای کادوی تولد بگیری ؟! واقعا چه گزینه های موجوده ؟
متاسفانه اغلب قشر جامعه کتابخون نیستند که آدم بابت کتاب دادن خیالش راحت باشه ، فرض کنید اونقدری هم به آقا نزدیک نیسنید که بخوای وسایل نظافت شخصی مثل ریش تراش و ... بگیرید :|
خوب تو این شرایط چه خاکی بر سرتون میکنید واقعا ؟ میشه اون خاک رو با ما به اشتراک بذارید ؛ شاید بشه مرجعی برای آیندگان که دریابند چه گزینه هایی برای هدیه دادن وجود دارد.
+ آها وقتی اونقدر نزدیک نیستید که لوازم نظافت شخصی بگیرد قایدتا سایز پا و سایز کمر و ... هم نمیدونید که پوشیدنی بگیرید ؟ درسته ؟!
+ والا به قرآن
میرود جایز نیست ! رفته ! بله شرافت رفته و دیگر نیست !
تا دیروز هرچی میخواستی بخری 3 برابر قیمت معمول میفروختند با این استدلال مزخرفت که "باید بخرم به جاش بذارم" ؛ الان هرچی میخوای بخری ؛ با همون سه برابر قیمت می فروشند و الان استدلال می کنند "با دلار گران خریدم" !
یکی هم نیست بگه خوب لعنتی اون موقع که با دلار ارزون خریده بودی و سه برابر قیمت میفروختی ؛ چطور اون موقع نمیگفتی با دلار ارزون خریدم ارزون میدم ؟! وقتی که مرجوعی انبارت رو تو گرونی داشتی میفروختی کم سود کردی که الان نگرانی ؟ وقتی که سود خودت رو هم به دلار حساب میکردی کم سود کردی ؟
+ وقتی یه میکروکنترلر 1800 تومنی رو 10000 تومن باید بخری آیا اعصاب میمونه به آدم ؟
+ حداقل 3 نفر رو میشناسم که از کار تخصصی خودشون رفتن بیرون و در حال دلالی هستند ! مملکت دلال پرور همینه ! نگاه کنید لذت ببرید
بر خلاف چیزی که فکر میکنیم یا حتی باور داریم ، آزاد و مختار نیستیم ! آزادی مفهومی فراتر از آن چه می پنداریم دارد ، و اختیار آن چیزی است که نسل هاست از یاد برده ایم
آنچه تحت عنوان اختیار یا آزادی از آن نام میبیرم تنها سرابی است که حتی جرات ندارم قدم برداشته و بدان نزدیک شویم.
درکش زیاد سخت نیست ، فکر کنید از صبح تا به حال به چه موضوعاتی اندیشیده اید ، و آیا واقعا خود تصمیم گرفته اید که به چنین موضوعاتی بیندیشید ؟
بلی آزادی این است ؛ اسارتی خود خوانده !
«داماهی» یک گروه ایرانی است که در سال 1393 توسط دارا دارایی (نوازندهی باس و سرپرست گروه)، حمزه یگانه (نوازندهی کیبورد و بنجو)، ابراهیم علوی (نوازندهی گیتار و عود)، رضا کولغانی (خواننده) و شایان فتحی (نوازندهی درامز و پرکاشن) تشکیل شد. باهم قطعه دیوانه از این گروه را میشنویم.
میترسُم از این کشور خُوسیدهی خوشبخت
بیدار بشُم این طرف مرز نباشی
تو خو زمین باشُم و بارونی و گندم
بیدار بشُم اما کشاورز نباشی
میترسُم از اینجا بری و خونه بُرُمبه
له شُم تو به معماری آوار بخندی
آواره بشُم مملکتُم دست تو باشه
هیهات اگر ارتش موهاتِ نبندی
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
میترسُم از اون لحظه که دیوونه نِباشی
هی پُست کنُم عمر عزیزُم در خونهت
یک عمر کِسی در بزنه خونه نِباشی
ایجاد شدی توی تَنُم مثل یه بحران
بحران شدُم از بوسهی ایجاد شونده
پایان غمانگیزه، خودُم منتظرُم هست
میترسُم از این لحظهی فرهاد شونده
افسار پریشونی من دست خودَم نیست
جن رفته در این شعر، در این وزن عروضی
میترسُم از این حیف شدن، حیف اگر تو
حتی به منِ پاره شده چشم ندوزی
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
میترسُم از اون لحظه که دیوونه نباشی
هی پُست کنُم عمر عزیزُم در خونهت
یک عمر کِسی در بزنه خونه نباشی