من واقعا نمی دونم فاز اون یاروعه که به پابند گیر داده بود چی بود. ینی بنا بر وضع جامعه که مردم با بلیز تنگ و ساپورت نازک تو خیابون تردد می کنن این واقعا مسخرس. البته احتمالا ایشون بسسسکه سر به زیره اونارو نمی بینه و فقط پابنده اومده تو چشش :)))
۲۱ ارديبهشت ۹۶، ۱۲:۱۹
پاسخ:
خخخخ ؛ این سر به زیر رو خیلی خوب اومدی ! - کلی خندیدم و شعف ناک شدم خخخخ
:)یاد یه نوشته از رسول ادهمی افتادم میخواستم بزارمش وبم حالا میزارمش اینجا شاید وبمم گذاشتمش بعدها بنشینی فکر کنی ، مردم می گویند این دختر باز رفته توی خودش پس مریض است بیایی بیرون می گویند، ببین ! باز از خودش درآمده دختره ی گیس بریده ! یک جا بیشتر نداری من پیشنهاد می کنم بیایی در آغوش من و تکان نخوری این جا میان این بازوها که باشی نه زیاد معلومی و نه زیاد گم صورتت را می چسبانی به تخت سینه ی من یک گوش ات را با کف دست چنان می پوشانم که صدا به صدا نرسد گوش دیگر هم که سخت مشغول شنیدن صدای قلبم خواهد شد من هم چشم هایم را می بندم تا همه فکر کنند اهل این خانه نیستند حتم برای همیشه رفتند شمالی جایی...