یه جورایی آدم خاصی هستم ؛ افرادی مثل من تو اقلیت هستن ، حدود 15 درصد جمعیت جهان مثل من زندگی میکنن !
همیشه با این خاص بودن مشکل داشتم ، از دبستان تا دانشگاه همیشه مشکل داشتم ، همیشه مسخره میشدم ، فقط به این خاطر که چپ دستم !
دوره دبستان ، تو زمونه ما نیمکت بود ، همیشه با هم نیمکتیم مشکل داشتم ، هی دستم میخورد به دستش {اون موقه عقلمون نمی رسید جامونو عوض کنیم} ، یا دوره راهنمایی همه میگفتن که ساعت رو باید رو دست چپ ببندی، منم اوایل ساعتم رو می بستم رو دست چپ ، اما همیشه موقع نوشتن به مشکل می خوردم ، هی ساعت گیر می کرد به کاغذ و نیمکت حتی یه بار شیشه ساعتم شکست ، با خودم فکر کردم که اگه ببندم رو دست راستم از این مشکلات نخواهم داشت ، از وقتی ساعتم رو بستم رو دست راستم ، باید توضیح میدادم که من چپ دستم برای همین ساعتم رو روی دست راستم می بندم ، خیلی هام که مسخرم می کردن.
گذشت و رفتیم دانشگاه ، قبل از این که برم ذوق داشتم ، آخه پرسیده بودن چپ دستی یا نه ، فکر میکردم میخوان صندلی جدا بذارن ، اما همش خیال باطل بود ، صندلی ها همه برای راست دست ها بود ، همیشه این مساله اذیتم میکرد ، سر جلسه امتحان زود دستم خسته میشد ، مجبور بودم برگه رو عمودی بذارم که بتونم روش بنویسم و ناظر های محترم مدام تذکر می دادن و من توضیح !!
همیشه با قیچی مشکل داشتم ، آخه قیچی رو هم برای راست دست ها درست کردن ! واسه همین کاردستی با کاغذ رو خراب میکردم ، خودم فکر میکنم نابغه ام که تونستم با قیچی کار کنم ، یه بار سعی کنید قیچی رو با دست چپ بگیرید ، متوجه منظورم می شوید.
یا همیشه با دوربین عکاسی مشکل داشتم ، آخه دکمه شاتر رو جایی گذاشتن که با دست راست راحت تر بتونی فشارش بدی ، حالا از این که رد بشیم ، ماشین و جای دنده و جای لیوان رو برای راست دست ها طراحی کردن ، همیشه با این مساله مشکل داشتم و البته هنوزم دارم ، یا همین کیبورد رو دقت کردید ، دکمه های ماشین حساب ، تقریبا من ازشون استفاده نمی کنم ، چون در دسترس دست راست هست
و البته خیلی مسایل دیگه تو زندگی روزمره هست که فقط برای شما راست دست ها طراحی شدن !!!
فقط میخوام بگم که دنیا را برای شما ساختن نه من و امثال من که چپ دستیم.
ولی خب بیاییم اصل مطلب، من چپ دست بودم، ولی بخاطر قاعده اینکه انسان هر چیزی را نشناسد از آن می ترسد، در منطقه ای که من زندگی می کردم چپ دست ها رو آدم های شومی می پنداشتند و فوق العاده بد شانس و بدبخت، سر همین از اول دبستان که فهمیدن من چپ دستم (البته ظاهراً پدرم از قبل فهمیده بود و رو نمیکرده) معلم ها و مادرم مجبورم کردن که با دست راست بنویسم (واقعا مجبور رو کشدار بخونید، چونکه انواع اقسام کتک و شکنجه و حتی داغ گذاشته شدن برای فراموش نکردن دست راستم موقع نوشتن رو تجربه کردم) در آخر به چه رسیدیم؟ خب من با دست راست نوشتم و الان ۱۹ سالمه، یه آدم فوق العاده بد خط در هر الفبایی که بلده، یه آدمی که کار هاشو با دست چپ انجام میده اغلب و با دست راست می نویسه، آدمی که همه از اینکه ماوسش چرا سمت چپه تعجب می کنند! دست و پا شکسته میتونم با دست چپ بنویسم، باید بیشتر تمرین کنم که نمی کنم، ولی خب در نهایت با اینکه واقعیت امر اینه که من چپ دستم ولی به اندازه چپ دست هایی که زور و جهالت بالای سرشون نبوده از زندگی به سبک راست دستی زجر نمی کشم و میشه گفت نصف چپ دست های واقعی زجر می کشم :/ ولی خب زجر زجره و امیدوارم امروز یا در آینده در هیچ کجای دنیا هیچ کس مثل من بخاطر چپ دست بودنش مورد خشونت قرار نگیره