دیروز بلاخره این کتاب رو تمام کردم !!
کتاب خوبی بود بر خلاف آنچه پیش بینی می کردم ، از سیر داستانی کتاب خوشم اومد و ماجرای واقعیت پذیری را روایت می کرد .
این کتاب که نوشته میچ آلبوم هست توسط گیتا گرکانی ترجمه شده ، که انصافا ترجمه خوبی هم شده و توسط انتشارات کاروان هم چاپ شده.
البته سعی میکنم ماجرای کتاب رو زیاد باز نکنم ولی خوب داستان کتاب راجبه چیک بنه تو بازیکن نه چندان مشهور بیس بال هست که خیلی زود به دلیل جراحتی که بر میداره از دور مسابقات حرفه ای کنار گذاشته میشه ، بعد از مدتی مادرش فوت می کنه و همین دست مایه ای میشه که چیک به الکل رو بیاره و تو همین گیر و دار همسر و دخترش ازش فاصله می گیرین یا بهتر بگم جدا میشن و تصمیماتی که بعد از این اتفاقات می گیره و تجربیاتی که کسب میکنه ادامه داستان که خیلی هم مهیج هست رو رقم میزنه....
کتاب بخش هایی داشت تحت عنوان "مواقعی که مادرم از من حمایت کرد" و یا "مواقعی که من از مادرم حمایت نکردم" ، این بخش های کتاب واقعا احساسی و عالی بودن و آدم رو به فکر می برد که من چه کرده ام - چگونه با مادرم رفتار کرده ام ؛ در واقع می توان کتاب رو نوعی ادای دین به مادران دانست.
اگر اهل مطالعه هستید توصیه میکنم - این کتاب رو هم بخونید.
قسمت های جالب کتاب:
وقتی با خودتان رفتار زننده ای داشتید ، با هر کس دیگری هم به طرز زننده ای رفتار می کنید ، حتی با کسانی که دوستشان دارید .
عاشق مادرم بودم ، همان طور که همه ی پسرها عاشق مادرانشان هستند . در حالی که قدر آن ها را نمی دانند .
برگشتن به یک چیز سخت تر از آن است که فکر می کنی .
قدر زمان هایی که می توانید با مادرتان بگذرانید بدانید . خودش یک عمر است .
گذراندن یک روز با کسی که دوستش دارید می تواند همه چیز را عوض کند .
و......