از وقتی اومده و رفته ، منم هوایی کرده ، هوای رفتن ، هوایی با خلوص بیشتر ، کمتر از یک هفته از رفتنش می گذره ، ولی انگار همین دیروز بود ، وقتی اومد خوشحال بود و خوشحال بودم و اما الان که رفته خوشحاله و من اما .... ، تو هپروت !
دنیل که اومد ، اونم برای بار اولش ، خیلی چیزا براش جالب بود ، جذاب بود ، خنده دار بود ، کلا ایران تجربه جالبیه ، میدونید هر فرهنگی جذابیت های خاص خودش رو داره و همچنین نقاط تنفر انگیز خودش رو !
بعد از رفتنش مدام دارم به رفتن فکر میکنم ، این که حال تحصیل رو ندارم ، ویزای کار بگیرم و برم ؛ آخه میدونید اونطرف آینده شفاف تر هست تا اینجا ، آدم میدونه بعد از یه عمر کار کردن ، احتمالا چه آینده ای رو خواهد داشت ، اما اینجا حتی برای فردا نمیشه برنامه ریزی کرد ، و این مخفی بودن آینده خیلی عذاب آوره !
تو همین تفکرات بودم با صدای بلند موزیک Cosmic Shining ، طوری که صدا های اطراف رو نمی شنیدم . دیدم که واقعا تو هوا هستم ! ، آره هوایی شده بودم
و چقدر لحظه ها کند می گذشت ، چهره راننده ماشین ، حرکات اسلوموشن عابران و صدایی که مدام می گفت My cosmic shining ....