۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فقر» ثبت شده است

جهان های موازی

از صبح هوا ابری بود و باد نسبتا شدیدی می اومد ، نیم ساعتی میشه که دارم بهش نگاه میکنم ، هر ده دقیقه دستاش رو هااا میکنه و به هم می ماله ، بعضی ها بی اعنتا رد می شن ، بعضی ها ازش خرید میکنن و سر 1000 تومن کمتر و بیشتر بحث میکنن ، یکی مثل من غرق در خیالات خودم ، فقط دارم بهش نگاه می کنم ، فکر کنم حدود هشت یا نه سال داره ، وقتی که رهگذری نیست ، بین میله های پیاده رو بازی میکنه ، گاهی روی موزایک ها لی لی میکنه ، گاهی سعی میکنه جوری راه بره فقط پاش رو روی موزایک های قرمز بذاره !
- بسته ای دوهزار تومنه ! ، لواشک خوشمزه ، نمی خواید ؟!
مدام تکرار می کنه ، هرکسی که رد میشه براش تکرار میکنه ، بعضی ها بد اخلاقی می کنن باهاش
آخرین رهگذر یه آقایی بود که از سر راهش کنار نمی رفت پرتش کرد رو زمین.
بلند شدم و به سمتش رفتم :
سلام
- سلام
چی میفروشی ؟
- لواشک خوشمزه ، نمیخوای ، خیلی خوشمزه است
چرا میخوام ، چند می فروشی ؟
- بسته ای 2000 هزار تومنه
اگه همش رو بخوام چند میدی ؟
- خوب همون 2000 تومن دیگه
اسمت چیه ؟! کسی مراقبت هست اینجا؟
- نرگس ، آره ، داداشم اونجاست ، اونا ببین
- موبایل داری ؟! ، انگریبرد ؟
مگه موبایل داری ، بلدی بازیش رو
- نه من ندارم ، اما داداشم داره ، نمی ذاره بازی کنم
خوب موبایل منم از این بازیا نداره
و.....

+ چقدر دنیا های موازی وجود داره که ما ازش خبر نداریم ؟
+ ای کاش اگر کمکی نمی کنیم ؛ حداقل صدمه نزنیم
+ میدونم شاید خریدن لواشکاش درست نبود ، اما هوام سرد بود ، خواستم زود تر بره خونه
۹۵/۰۱/۱۳ ۱۱ نظر ۸
یک آشنا

بخیه فقر !!!!

حتما خبر برخورد غیر انسانی پزشک و پرستار بیمارستان اشرفی خمینی شهر با کودک 5 ساله رو شنیدید. این خبر واقعا تکان دهنده و متاثر کننده است. به نظر من هیچ انسانی حاضر به انجام چنین کاری با یک کودک نیست ! شاید برخورد سادیسمی این دو پزشک و پرستار نما ، اصلا درست نباشد ، و امیدوارم که در دادگاه به سنگین ترین شکل ممکن مجازات بشن.

اما آنچه بیشتر من رو ناراحت میکنه و اصلا کسی حرفی ازش به میان هم نمی آورد ، شاید درد آورتر از کشیدن بخیه های یک کودک 5 ساله ؛ وضع و حال زندگی آنها باشد که چرا نباید یک خانواده ایرانی ، مبلغ 100 هزار تومن پول داشته باشد!

هیچ پدر و مادری حاضر نیست که حتی یک زخم کوچک به دستان فرزندشان برسد، چه برسد به تحمل رنج کشیدن بخیه ها! قطعا آهی در بساط نداشته اند که مجبور به تحمل چنین رفتار غیر انسانیی شده اند.

آنچه بیشتر مرا می آزرد ، همین قضیه است که هیچ کس حرفی در خصوص آن نمی زد ، همه منتظرند که این پزشک و پرستار را به سزای عمل خود برسانند!

آیا پس از این صدرا گرسنه نخواهد خوابید ؟!

۹۴/۰۹/۲۰ ۱۶ نظر ۰
یک آشنا