۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خسته» ثبت شده است

ملعون 25 دلاری


 طراح سیستم های دیجیتال و Embedded ! فقط اسمش قشنگه اگر نه ؛ نه رسمش خوبه و نه پولش، اون ملعون رو توی عکس میبینید نارنجی رنگش کردم ، 25 دلار پولش هست ، یعنی نزدیک به حدود 400 هزار تومان با هزینه حمل و گمرک و ... تمام میشه ! امروز تو کمتر از ده دقیقه دو عدد از این ملعون به درک واصل شدن ؛ سر ایراد تغزیه لعنتی ! یعنی ده دقیقه 50 دلار پر ! 

الان خیلی برخوردم رمانتیک تر شده ؛ فقط دارم نگاهش میکنم و فکر میکنم و در اخر به ذهنم رسید یه پست بذارم از بدبختی هایی که می‌کشیم ؛ یادم میآد اون اوایل خیلی سال ها پیش که میکروکنترلر های AT80C51 اومده بود تازه پیش دانشگاهی بودم ؛ اون موقع دلار فکر میکنم حدود 800 تومن بود و این میکروی عزیز 5000 هزار تومن قیمت داشت ؛ یعنی به پول الان حدود 100 هزار تومان. اون موقع میخواستم جشنواره خوارزمی شرکت کنم و داشتیم به سیستم دیجیتال مثلا میساختیم ! 

حالا شما فرض کن اون سیستم دیجیتالت میکروکنترلر هم داشته باشه، خیلی فریبنده بود ؛ اون موقع 3 تا دونه از این میکروکنترلر ها خریدم ؛ تو یه شب بخاطر اشتباه طراحی 3 تاش رو سوزوندم :| ؛ آخریش که سوخت ؛ اینقدر عصبانی شده بودم که چکش رو برداشتم کل مداری رو که ساخته بودم با خاااااک یکسان کردم ! الانم دقیقا همون حس رو دارم تنها چیزی که باعث میشه این کار رو نکنم اینه که امیدوارم واقعا ماژول نسوخته باشه که البته میدونم زهی خیال باطل ! 


+ تا سه ماه پیش همین ماژول 90 تومن بود حدودا دوتاش سوخته میشد اینقدر به آدم فشار نمی آمد.

+ بسه هرچی سوزوندم ؛ بساط رو جمع میکنم بزنم بیرون ! یکم هوا عوض کنم و کتاب بخونم 

۹۷/۰۸/۲۲ ۱۷ نظر ۱۰
یک آشنا

از امنیتی که داریم !

هر حرفی که بزنی ،آخرش تهش اینه که از خدات باشه توی ایرانی ، امیتنی که اینجا هست ، هیچ کجا نیست ! ، کشورهای اروپایی رو ببین ، هی عملیات انتحاری میشه توشون ! اون که اروپاست ، باقیه جهان هم دست کمی ندارن توی بی امنیتی ! و مدام یک سواله که توی ذهنم تداعی میشه ، مرز امنیت و آزادی کجاست ؟ تا کجای امنیت معنی میده وقتی ورود میشه به حریم شخصی !

خوب البته راست میگه دمشون گرم، ما امنیت داریم ، ولی نه همه امنیت رو بلکه بخشی از امنیت رو داریم ! اگه توسط افراد خودفروخته تررور نمی شم ولی با خودرو های داخلی که میشم ؟ ، با جاده های داخلی که میشیم ، با سیستم هواپیمایی که میشیم ، با آلودگی ریزگرد ها ؛ نه نه ببخشید گرد و غبار(جدیدا مشکل رو حل کردن و اسمش رو گذاشتن گرد و غبار) که مبشبم ؛ حالا فرض کن زنده بمونی و به این شکل کشته نشی، بازم امنیت داری ! 

امنیت داریم وقتی آگهی استخدامی میدی و از 15 رزومه ارسالی ، 4 تاش ؛ دو برابر سن خودت رو دارن و اصلا بازنشسته فلان جا هستن ولی باز دنبال کار می گردن چون دخل ها هیچ ربطی به خرج ها ندارد.

یک عمر کار کردی و خورده پس اندازی که تو بانک داری ، یک شبه نصف میشه :| ، نه این که بخوام بگم کاری به اختلاس دارم نه ، منظورم گران شدن دلاره ، عملا سرمایه ماست که داره بی ارزش میشه نه این که دلار گرون میشه ! 

چقدر باید بی ارزش باشیم ، که یکی اون ور اقیانوس آرام یه حرفی بزنه ، ما فقیر تر بشیم ، بعد طرف برگرده بگه من به فکر شمام(ملت ایران) :|

میگن حمایت از تولید داخل ، ولی دوست عزیز ، بدون مواد اولیه داری از چی حمایت میکنی ؟ کدوم تولید داخلی مستقل وجود داره ؟ ، من الان نه می تونم نفروشم نه می تونم بفروشم :/

اگه بفروشم که بعد باید دو برابرش رو بدم مواد اولیه تهیه کنم تازه با این وضعی که گمراکت رو بستید و هیچ کالایی رو اجازه ترخیص نمی دید؛ اگرم نفروشم حقوق رو از کجا باید بپردازم ؟! 

اون اندک تولید داخلی که وجود داشت رو هم دارید از ریشه میزنید :( ، بعد حمایت بکنید از کالای داخلی ! 

لعنتی آمریکا برجام رو بی جام کرد ، یوان چین چرا دوبرابر شد پس ؟ ، یعنی چین و آمریکا دستشون تو دست همه ؟

نمی دونم دیگه ، خسته شدم

از این همه بودن خسته شدم

۹۷/۰۲/۲۵ ۱۵ نظر ۱۰
یک آشنا

زن هرگز ...

زن هرگز نمی رود!

  فقط از آنچه که هست

               دست می کشد.

+


زن ها عاشق نمی شوند

       زن ها فدا می شوند



+چرا دنیا برعکسه ، انگار هیچی سرجاش نیست :/

۹۵/۰۳/۰۹ ۱۸ نظر ۷
یک آشنا

i'm So tired


خسته ام ، بسیار خسته

ذهنم خسته است ، سکوت کرده و هیچی نمیگه :( 

دلم میخواد تو پارک رو نیمکت بشینم و اینقدر بی فکر باشم که از سرما به خودم بلرزم


۹۴/۱۰/۱۱ ۱۶ نظر ۶
یک آشنا